2777
2789

من 3 ساله ازدواج کردم ازدواج تقریبا سنتی،-اوایل عقد خیلی شور و اشتیاق بینمون بود و شوق و ذوق داشتم از دیدنش اما الان اینطور نیست،حس میکنم عاشقش نیستم و فقط به عنوان یه مردی که شوهرم قبولش دارم.کارش راه دور میخواد چند روز دیگه بیاد خونه ولی من شوق و ذوق چندانی ندارم.البته بگم ها من خودم آدم پر انرژی هستم تو جمع همکارا و دوستام همش در حال خنده و شوخی هستم.و دوستام میگن خوشبحال شوهرت چقد تو شادی،ولی شوهرم بیحال و ساکت😩اصلا چیز خنده دار تعریف میکنی نمیخنده!حالا خیلی دیگه خنده دار باشه یه ذره میخنده.واقعا وقتی با همیم خیلی بهم خوش نمیگذره! خیلی از این بابت ناراحتم😢همش سعی میکنم یه کاری کنم بیشتر حرف بزنیم با هم بخندیم ولی نمیشه.تموم انرژیم رو میگیره 

شما ها چطورین؟؟؟؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نمیخوام دلسردت کنم اما خواهر منم همین طوری بود ، بعد ۲۰ سال کم آورد از همسرش جدا شد ، با وجود اینکه زندگی خوبی داشت ، اما میگفت هیچ وقت دلم واسه همسرم تنگ نمیشه بود و نبودش یکیه ، هیچ وقت به هیچ چیز نمی خنده هیچ وقت ی خاطره تعریف نمیکنه ، ی مرد آروم و ساکت و بی هیجان 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  2 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  3 ساعت پیش