2777
2789
عنوان

بیهوشی یا بی حسی

252 بازدید | 30 پست

خانمایی که تجربه دارید من برای زایمانم که سزارین بیهوشی کامل بگیرم یا بی حسی از کمر میشه راهنماییم کنید دوستم میگه بیهوشی کامل بعدش خیلی اذیت میشی دردت بیشتر میشه؟ درسته؟

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

بیحسی

حس خیلی خوبیه که تا می خوام یه کار بد انجام بدم یادم میفته که خدا داره منو می بینه، واسه همین تا الان چندتایی از اخلاقای خیلی بدمو کنار گذاشتم، این یعنی خدا تنهام نذاشته🥺🤲🤍

بیهوشی خیلی بهتره بیحسی همه چیو میبینی خیلی میترسی من ناخونام سیاه شد از بس ترسیدم

شمایی که داری امضامو میخونی😎بله با شمام              امیدوارم به تمام آرزوهای خوبت برسی 😇😘

من بیهوشی کامل بودم راضی بودم.بیمارستان بگو پمپ درد بهت وصل کنن هیچ دردی حس نمیکنی خونه هم ک مرتب  شیاف استفاده کن 

🙂گروه بنفش😊وزن فعلی۷۸😊۷۶.۵۵۰😍هدف اول۷۵🔒هدف دوم۷۰🔒هدف آخر۶۵🔒🙃🙃🙃من میتونم به هدفام برسم و یک مادر خوشتیپ باشم🥰از ۹۴رسیدم به ۸۰ پس کمترم میشممممم

بی حسی که بعد از عمل کافی میکس و کاپوچینو و نوشابه بخوری کمر دردم نمیشی 

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

من میخوام بی حسی از کمر بگیرم خیلی بهتر از بیهوشیه.بیهوشی میگن خیلی عوارض داره

نیکان جونم تو به زندگیم معنای جدیدی بخشیدی یک ساله شدنت مبارک عزیز دلم  ،،،...مادر بودن با همه سختیاش یعنی بهترین حس دنیا  کاش هممون مثل خورشت کرفس بودیم دیگه یا طرف دوستمون داشت یا ازمون متنفر بود نه مثل چای که همش میگن یکی بریز ببینیم چی میشه  
من میخوام بی حسی از کمر بگیرم خیلی بهتر از بیهوشیه.بیهوشی میگن خیلی عوارض داره

چه عوارضی مثلا؟ بیحسی کمر درد سردر میاره 

شمایی که داری امضامو میخونی😎بله با شمام              امیدوارم به تمام آرزوهای خوبت برسی 😇😘
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792