یه شب با شوهرم سر یه موضوعی بحثمون شد دست روم بلند کرد
بعدشم سعی کرد یه جوری از دلم دربیاره ولی از دلم درنیومد
از اون به بعد خیلی دلسرد شدم نسبت به همه چی
حتی از آینده میترسم
نه طلاقو دوس دارم نه مثل قبل دلبستگی به زندگی و شوهرم و آرزوها و هدفهام دارم
خیلی تلاش می کنم اما نمیتونم و نمیدونم چیکار کنم