2777
2789

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ماهم مستاجرم یادمه تا چهار پنج سال پیش میشد خونه خرید مردم یکمی پس انداز میکردن یکمم وام میگرفتن یکم ...

دقیقا الان باید طلا بفروشی وام بگیری تا بتونی رهن کنی ما‌ الان‌ باید وام‌بگیریم‌ اجاره مغازه بدیم با این وضع بازار

13سال مستاجری سخته ...خیلی سخته...دعاکنین برام 

جای خواهرشوهرم بودی چی ؟ ۲۵ ساله مستاجره داماد داره تازه شوهرش اصلا تلاش نمیکنه خونه خوب رهن کنه همش خونه های کوچیک و قدیمی 

منم مستاجرم ولی ۵ ساله عروسی کردم و ۱۰ روز دیگه اثاث کشی دارم خونه سومم میشه

بعد شوهرم همیشه خونه خوب میگیره از. ۳ تا خونه ۲ تاش نوساز بوده

ماهم مستاجرم یادمه تا چهار پنج سال پیش میشد خونه خرید مردم یکمی پس انداز میکردن یکمم وام میگرفتن یکم ...

واقعا.

الان به شدت سخته برای همه اینطور شده سخته خوراک و پوشاک بخری چه برسه به خونه ای خدااااااا باعث و بانیش رو نابود کن

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
بیشتر ببینید

ما سه سال پیش 20 تومن وام گرفتیم 13 تومنم پول پیش داشتیم،خونه سازمانی خریدیم،الان قیمت خونمون بالای 200 تومنه،خیلی سختی کشیدیم،بی پولی شدید،ولی گذشت،تحمل کردیم،الان اوضاع خوبه خداروشکرمیکنم

آیت الله بهجت:گشتیم و گشتیم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردیم.
الحمدلله چخوب..با33تومن خونه خریدی؟

آره عزیزم تازه مال ما تکمیل بود،اونایی که لُخت بود 18 تومن 20 تومن اینا بود،الان همین خونه سازمانیا رو هم دیگه نمیشه خرید

آیت الله بهجت:گشتیم و گشتیم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردیم.

من وقتی با شوهرم ازدواج کردم هیچ نداشت صفر صفر

وام ازدواج۶تومن رو گذاشت بانک ۱۰تا وام گرفت،باهاش یه پرایدخرید رفت تو آژانس کار میکرد

دوماه قبل از عروسیمون رفت سرکار اونم با بدبختی و بدون حقوق،۸ماه بهش حقوق نمیدادن اذیتش میکردن که قید شرکت رو بزنه ولی موند با یارانه زندگی میکردیم

شوهرم کار فنیش خوب بود قطعات کامپیوتر میگرفت سیستم کامل میبست میفروخت،نه مثل بقیه تازه عروسا خرید و سفر میرفتم در واقع فقط بخور و نمیر بودیم چون یه عالمه قسط وام و وسایل خونه داشتیم ماهی ۶۰۰

شوهرم که کارش اوکی شد طلاهامو فروختم پرایدم فروختیم ۲۰۶ خریدیم۱۶میلیون،حقوق ۸ماه شوهرمو یکجا دادن باز رفتیم طلا به قصد سرمای خریدیم که من اصلا نپوشیدم

ماشین و طلاها رو فروختیم،یه وام ۱۰میلیونم گرفتیم یه خونه نیمه کاره گرفتیم ۲۸میلیون،تقریبا شبیه مسکن مهر بود مال فرهنگیان،دو سال بعد خونه رو ۶۵میلیون فروختیم یه وام ۲۵میلیونی گرفتیم،۱۰میلیون از یکی قرض گرفتیم،۲۰تا وام خونه بود،۱۰تا از بابام گرفتیم خونه رو ۱۴۰میلیون گرفتیم الان سال سومیه که تو این خونه ایم،امسال اخرین قرضهای خونه رو دادیم ولی قسط وامهاش هنوز تمام نشده

خونه ی ما الان شده ۵۰۰میلیون


ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز