من وقتی با شوهرم ازدواج کردم هیچ نداشت صفر صفر
وام ازدواج۶تومن رو گذاشت بانک ۱۰تا وام گرفت،باهاش یه پرایدخرید رفت تو آژانس کار میکرد
دوماه قبل از عروسیمون رفت سرکار اونم با بدبختی و بدون حقوق،۸ماه بهش حقوق نمیدادن اذیتش میکردن که قید شرکت رو بزنه ولی موند با یارانه زندگی میکردیم
شوهرم کار فنیش خوب بود قطعات کامپیوتر میگرفت سیستم کامل میبست میفروخت،نه مثل بقیه تازه عروسا خرید و سفر میرفتم در واقع فقط بخور و نمیر بودیم چون یه عالمه قسط وام و وسایل خونه داشتیم ماهی ۶۰۰
شوهرم که کارش اوکی شد طلاهامو فروختم پرایدم فروختیم ۲۰۶ خریدیم۱۶میلیون،حقوق ۸ماه شوهرمو یکجا دادن باز رفتیم طلا به قصد سرمای خریدیم که من اصلا نپوشیدم
ماشین و طلاها رو فروختیم،یه وام ۱۰میلیونم گرفتیم یه خونه نیمه کاره گرفتیم ۲۸میلیون،تقریبا شبیه مسکن مهر بود مال فرهنگیان،دو سال بعد خونه رو ۶۵میلیون فروختیم یه وام ۲۵میلیونی گرفتیم،۱۰میلیون از یکی قرض گرفتیم،۲۰تا وام خونه بود،۱۰تا از بابام گرفتیم خونه رو ۱۴۰میلیون گرفتیم الان سال سومیه که تو این خونه ایم،امسال اخرین قرضهای خونه رو دادیم ولی قسط وامهاش هنوز تمام نشده
خونه ی ما الان شده ۵۰۰میلیون