اونایی که بچه هاشون نوه اول بودن

من شاغلم بعدها هم شاغل خواهم موند و. محبورم بچمو. بزارم پیششون

بعدشم بنظرم مادر و پدرشوهرم خیلی خوب بلدن تربیت بچه رو .واقعا قبولشون دارم و مشکلی ندارم با تربین بچه😄 سعی میکنم خودمم ازشون برای تربیتش کمک بگیرم

بگو بچه بد خواب میشه کلا بچه رو بهونه کن. از اول طوری رفتار کن که بد عادت نشن.برای رفت و آمدت یک روز تو هفته برنامه بچین و برو یه روز خاص مثلا فقط پنج شنبه ها

تربیتا متفاوته، خانواده شوهر من بد نیستن اما به خودشون اجازه هر نوع تربیتی رو میدن چیزایی که من نمیپسندم، اعصابم بهم میریزه سعی میکنم همیشه اونجا نباشم

من از طرف خونواده خودم نوه اوله..

خونواده شوهرم نوه دوم..خونواده شوهرم که اصلا انگار نه انگار نوه ای دارن🤣🤣نه زینگی نه زونگی...بهتر چون بخام رو بدم دخالتاشون زیاد میشه...

ولی طرف مامانم اینا خیلی سخت گیری میکنن.مسافرت نمیتونم برم همش میگن اذیت میشه..هر جا میخام برم باید بهشون بگم...اینجوری خیلی سخته...یا بابام میاد میگه ببرمش خونمون.‌منم مجبورم برم باهاش....چون یهو دست بچه رو ول میکنه .دیگه هیچی مادر نمیشه تو مراقبت..

همه پدربزرگ مادربزرگا نوه رو لوس میکنن

مخصوصا پدر مادر خودت بیشتر لوسش خواهند کرد 

بزار کیفشو ببره بچه

اتفاقا الان دور دور تویه بشین تو خونت بگو بچمو میخوام درست تربیت کنم. بعد هم اگه پدر مادرش تو بچه داری  دخالت کردن مودبانه و محکم جوابشونو بده.

میگم که

من چون تربیتشونو قبول دارم خیلی واسه همین مشکلی ندارم و حتی خودم ازشون کمک هم میگیرم😊

انقدر با تحترام و ادب با بچه رفتار میکنن. خیلی وقت میزارن و اصلا هرگز دخالتی تویرابطه من و همسرم ندارن و بعدهاهم مطمعنم نسبت به بچه همینن که حس میکنم بچمو بهتراز من تربیت کنن😂😂

من ک باردارم از الان ب شوهرم گفتم مادرت بخواد بیش از حد تو تربیت بچه من دخالت کنه باید جلوشو بگیری اگه نمیتونی توجیهشون کنی بگو برم (دور از جون بچم) سقط کنم. بچه نخواستیم.آخه میدونی خانواده شوهر من وسواس فکری دارن بچه رو ترسو بار میارن.مشکلی ک شوهرم هم قبول داره  دوما خانواده شوهر من از لحاظ اعتقادی هم خیلی با من تفاوت دارن.سوم مادرشوهرم بشدت حسوده فعلا ک ب رابطه من و شوهرم حسادت میکنه از این به بعد ب بچه داشتن من میخواد واسه بچم مادری کنه.خلاصه من ک از الان خیلی گارد گرفتم.هنوزم بهشون اطلاع ندادم باردارم

اره عزیزم اگه تربیتشون با طرز فکرت میخوره چرا که نه. وقت برای خودت خالی میشه

خودم بد عادتشون کرده بودم همش میرفتم خونشون و اجازه میدادم هر وقت خواستن بیان .آدمای خوبی هستن خونواده شوهرم ولی به هر حال یه وقتایی اصلا شرایط رفتن یا اومدنشونو نداشتم و کلی دردسر میشد برام که چرا نمیزاری نومونو ببینم

بعد اینکه جاریم بچه دار شد  اصلا بهشون رو نداد اونام تازه فهمیدن که چی به چیه حالام هفته ای یه بار ماهی یه بار میرم نهایتش یه گله کوچیک میکنن