جواب نمیده...بجاش شکر گزاری کن..حتی شده بزور ..خیلی جواب میده
من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
برات ارزوی ارامش میکنم به حق امام جواد که امشب شهادتش هس عزیزم
ممنون امروز از مشهد برگشتم به امام رضا التماس کردم یا حاجت روام کن یا برنگردم الان اومدم ولی حالم بده داغونم روزام رو به خاطر رفتن به پابوس آقا سر می کردم اما حالا چی داغون رفتم داغونتر برگشتم