بارداری دومم هستش با پسرم اینجا غريبم کسی هم ندارم چندبار رفتم خونه خواهرشوهرم اونم تو تابستانی خواهرشوهرم بعد سه چهاربار رفتن برگشته ميگه دخترام کلاس زبان دارن ميگن زندایی روزهایی که کلاس داریم نياد پسرش خستمون میکنه!!!!! 😔 من موندم چی بگم قبلش هم مدرسه داشتن خواهرشوهرم کلا به بهونه مدرسه امتحان پای همه رو بریده بود از خونش بچه هاشم کنکوری نيستن ابتدایی هستن!!!!!! نميدونم چرا بهم برخورد آخه منم از تنهایی ميرفتم وگرنه چه دلیلی داره خودشون هم زیاد دوست ندارن کسی خونشون بره خواهرشوهرم هم اهل رفت وامد اينا نیست بچه هاشم دوست ندارن جایی برن حتا پارکم دوست ندارن برن دوست دارن تو خونه تنها باشن!!!!! از سمت پدری هم فامیل ندارن فقط دوتا دایی دارن که اينجاس که ماهم بریم اينجوري ميگن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نرو ، بری یهو دیدی تو روت گفتن و بی احترامی کردن بهت
حال ما با دود و الکل جا نمیآید رفیق💔 زندگی کردن به عاشقها نمیآید رفیق💔 روح ما آبستن یک عمر تنها بودن است💔 طفل حسرت نوشمان دنیا نمیآید رفیق 💔 دست هایت را خودت ها کن اگر یخ کردهاند💔 از لب معشوقههامان ها نمیآید رفیق...💔
عزیزم به نظر من حق داره وقتی پسرتون اذیتشون می کنه خب برا تنهاییتون یه برنامه ی دیگه بریزین مامان منم موقع امتحانای دانشگام هیچ جا نمی ره چون تو خونه نباشه نمی تونم درس بخونم حالا تمرکز اونا این طوری بهم می خوره شاید