جدایی از استرس ونگرانی عادی فرزند دومم هستش نميدونم چرا همش حس میکنم نکنه خدایی نکرده مشکلی پیش بیاد اتفاقی بيفته و....هفته ديگه وقت زایمانم هست استرس شدید گرفتم
از طرفی کسی هم ندارم بیاد بیمارستان پیشم بمونه دارم پرستار میگیرم برای رسیدگی تو بيمارستانم سزارینی هم هستم از طرفی فرزند اولم رو هم جایی ندارم بزارم موقع زایمان دارم با خودم ميارم همسرمم دنبال کارای بستری و....هست نميدونم ميتونه از پس پسرم بربياد یا نه بطور همزمان نگران اونم هستم اصلا میزارن بچمم بیاد بالا و....نميدونم چرا اينقد فکر وخيال دارم خیلی نگرانم نميدونم چه اتفاقی بيفته برام دعا کنید این دوران بخیر وخوشی بگذره خیلی سخته خدا به همه مامانا کمک کنه مخصوصا به مامانای تنها