2737
2739

جدایی از استرس ونگرانی عادی فرزند دومم هستش نميدونم چرا همش حس میکنم نکنه خدایی نکرده مشکلی پیش بیاد اتفاقی بيفته و....هفته ديگه وقت زایمانم هست استرس شدید گرفتم 

از طرفی کسی هم ندارم بیاد بیمارستان پیشم بمونه دارم پرستار میگیرم برای رسیدگی تو بيمارستانم سزارینی هم هستم از طرفی فرزند اولم رو هم جایی ندارم بزارم موقع زایمان دارم با خودم ميارم همسرمم دنبال کارای بستری و....هست نميدونم ميتونه از پس پسرم بربياد یا نه بطور همزمان نگران اونم هستم اصلا میزارن بچمم بیاد بالا و....نميدونم چرا اينقد فکر وخيال دارم خیلی نگرانم نميدونم چه اتفاقی بيفته برام دعا کنید این دوران بخیر وخوشی بگذره خیلی سخته خدا به همه مامانا کمک کنه مخصوصا به مامانای تنها 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام عزیزم 

خانواده ات کجا هستن؟؟؟

دوستی،همکاری،همسایه ای؟؟؟

پدرم رفت و شهر خالی شد😔😔خدایا امانتی که سپرده بودی روزجمعه تاریخ۱۳۹۹/۰۷/۹ساعا ۱۳:۲۵به خودت سپردم،نگهدارش باش ، طلب مغفرت و امرزش دارم براش،خدای مهربونم یادت باشه اون مهربانترین و خوش قلب ترین پدر دنیا بود😔😔غریب و تنها به خواست خودت پابه دنیا گذاشت بدون مادر و برادر  وپدر و با خواست خودت بردی،هر کس دوست داشت برا پدرم دختری یا خواهری کنه صلوات و فاتحه بفرسته اللهم صل علی محمدا و ال محمدا
2731

همسرتون یاد میگیره اولی رواداره کنه تاشمابه دومی برسید

خداهست کمک میکنه

اینا همه بخاطر هورمون بتاهست کم‌کم میزانش توخون کم میشه واسترس شمامیره

فقط ذکرصلوات ارامتون میکنه

خداهست کمک میکنه انرژی مثبت بدید

قدم نورسیده مبارک 🥰🥰🌹🌷

ممنون بچه ها نه کسی نیست ازش کمک بگیرم یعنی اينجوري بگم بهتره 

بیشتر از همه نگران پسرمم که پیش پدرشه تازه فکر کنم یسری کارا باید توبلوک زایمانم انجام بده که اونجا فکر کنم نمیزارن بچه بیاد نميدونم چیکار کنم فکر کنم خودم باید برم تنها 

2738

نگران نباش عزیزم .منم مثل شما بودم کسی نبود بچمو نگه داره با باباش اومده بود اتاق انتظار نشسته بود کسی روهم نداشتم مراقبم باشه بعده زایمان تو بیمارستان بچم به دنیا اومد ولی هنوز لباس نپوشیده بود چون همراه نداشتم شوهرمم نمیزاشتن بیاد داخل برای همین انقدر به پرستارا خواهش کردم تورو خدا ساکمو بگیرین از شوهرم لباساشو بپوشونم که بعد چند دقیقه یکی از خدمه ها که خیلی مهررون بود هم لباسشو پوشوند هم واکسن وغیره بچه رو انجام داد برام.البته من طبیعی زایمان کردم همین که زایمان کردم روپایه خودم وایسادم.ان شالله خدا کمک حال شما هم میشه گلم

پسرم چهارسالشه 

مهد كودك نميره؟ حداقل صبح تا ظهر بزاريشون مهد؟ واسه شبم كه تو بيمارستاني نگران نباش ميمونه پيش باباش. من پسرم ٣ سالش بود اصلا شبا پيش باباش نميموند ولي اونشب موند و راحت خوابيد 

«شب» می رود. این اقتضای «طبیعت» و «حکم» تاریخ است!
مهد كودك نميره؟ حداقل صبح تا ظهر بزاريشون مهد؟ واسه شبم كه تو بيمارستاني نگران نباش ميمونه پيش باباش ...

مهد نمیزارم اصلا مهد قرآن با خودم ميره جایی هم ندارم بزارمش پیش باباش ميمونه ميدونم اون شبم اولین شب بدون منه من خودم طاقتش رو ندارم شاید اون چون کوچیکه متوجه نشه 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز