سلام بچه ها منم اومدم خاطره زایمان سزارینم رو بگم که مامانای نی نی دار از استرسشون کم بشه .
دکتر به من گفت اول اردیبهشت ساعت ۶ صبح بیمارستان باشم تو هفته ۳۸ . ما هم با همسر و مامان و مادر شوهر و برادر شوهر و برادر و عروس رفتیم بیمارستان😐😐😐 . اونجا یه ساعتی معطل شدیم تا پرونده اینا تشکیل بدن بعد ساعت ۷ اسمم رو صدا زدن و یه خانومه اومد گفت بریم بالا کاراتو انجام بدیم . رفتیم طبقه بالا خانومه گفت همه لباساتو در بیار ازین لباس اتاق عملی ها بپوش . بعد رو تخت خوابیدم و اومدن آنژوکت وصل کردن و ازین دستگاه ها که ضربان جنین رو چک میکنن و سوند!
وصل کردن سوند ترسش بیشتر از دردشه . البته درد که نداره یکم سوزش داره . سوند هم که وصل شد ویلچر اوردن گفتن بریم اتاق عمل . با همسرم خداحافظی کردم و رفتیم اتاق عمل نشستم رو تخت اتاق عمل و یه اقا اومد گفت استرس نداشته باش و تکون نخور میخوام امپول بی حسی بزنم . امپول رو زد و من فقط یه لحظه احساس سوزش تو کمرم کردم . بعد دراز کشیدم و کم کم پام داغ شد و بی حس شد . بعد دکترم اومد و گفت نترس داریم شکمت رو بتادین میزنیم . حالا نگو جراحی رو شروع کرده بودنااا . بعد گفت اینجا نترس میخوام یکم دلت رو فشار بدم بعد چند بار دلمو فشار داد بعد سر نی نی رو گرفت و کشید بیرون . من هیچی نمیفهمیدم و فقط گریه میکردم . گفتم سالمهههه گفت بعله سالمه و خیلی هم شبیه خودته😚
بعدش یهو احساس کردم دارم بالا میارم . به مرده گفتم گفت طبیعیه خیلی ها بالا میارن وسط عمل به خاطر ماده بی حسی هستش . بعد یه چیزی اورد نگه داشت کنار دهنم منم گلاب به روتون کلی بالا اوردم . با اینکه ناشتا بودم . بعدش صدای گریه پسرم رو میشنیدم داشتم غش میکردم از ذوق . بعد یهو اوردنش گذاشتن کنار صورتممممم . وای که چه سفید و تمیز بوددددد خدا جونم . بهترین بوی دنیا رو میداد صورتش . اصلا گریه نمیکرد دیگه و فقط داشت به حرفای مت گوش میداد . خلاصه عالی بود . فقط نمیدونم چرا بعد که منو بردن تو ریکاوری تمام تنم شروع کرد به لرزیدن . انقدر شدید بود که فکم بهم میخورد پتو اینا اوردن و اونجا هم یه بار دیگه حالم بد شد ولی بعد یکی ساعت که تو ریکاوری موندم حالم جا اومد و رفتم بخش و با دیدن همسرم و خانوادم کلی روحیه گرفتم . اونا هم پسری رو دیده بودن و کلی خوشحال بودن . قسمت راه رفتن بعد سزارین هم فقط بار اولش یکم سخت بو . من ساعت ۹ عمل شدم ساعت ۵ برای اولین بار پرستار اومد و سوند رو دراورد کمکم کرد و رفتم دستشویی و یکم راه رفتم . بعد من پمپ درد هم نگرفتم . یعنی دکترم گفت برای بچه خوب نیستت و اگه میتونی تحمل کنی با شیاف دیگه پمپ درد نگیر . منم نگرفتم و با شیاف دردم قابل کنترل بود .
کلا زایمان خوبی بود و از اون چیزی که فکر میکردم اسون تر بود . ایشاالله خدا به همه کسایی که نی نی میخوان نی نی سالم بده و همگی زایمان راحتی داشته باشید 😘😘😘😘😘