سلام.با خواهرشوهر و شوهرش میرییم خودمم دو تا بچه دارم.بردارشوهر مجردم هم میاد.شوهرم یکی از همکاراشم با زنش افتادن همون روزی که ما میرییم ویلا برای شرکتشونه.قرعه کشی کردن ویلا میدن.حالا شوهرم گفته رفتیم اونجا یه بارم با اونا بریم بیرون.منم میگم بابا من طرفو ندیدم نمیشناسم همه معذب میشیم همش میگه نه اونا خیای باحالن و از این حرفا.نظر شما چیه این شرایط؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دفتر خاطرات 6 سال قبلمو پیدا کردم :) همش نوشتم کاش من و علی تا آخر عمر با هم بمونیم :| حالا نموندنمون هیچ :( چرا هر چی فکر میکنم یادم نمیاد علی کیه ؟ :/
وای خدا!!! چه چیزایی میگیدا! با این جور افکار فقط خودتونو معذب میکنید، خودتون باشید، با رعا ...
من والا دروغ چرا تو مسافرتا مانتویی هستم حجاببم خوبه مانتوم بلنده.بالاخره اونجا همکارا زیاد هستن خوب رفتار میکنم.اگه میشد چادرو به کل کنار بزارم از این دوگانگی راحت میشدم
آخه فکر کن اون چادریه بعد با چادر بیاد بعد منم خیر سرم چادری با مانتو برم بدجور خجالت میکشم😐
خیلی خیلی سخت میگیری برو حالشو ببر مطمئن باش اون یه روز که با همکار همسرت میری خیلی خوش میگذره فقط زوم نشو رو رفتاراشون که بخوای هی غر بزنی سر شوهرت زهرتون شه