الان ك داري جديش ميكني قطعا ميترسه و هر شرطي ك بزاري قبول ميكنه و بش بگو اگ منو ميخواي بايد جلوم پيام بدي با ز بزني و ديگه مشتري زن نداشته باشي
بزار جلو خودت اينكارو كنه
شرط و قولايه ابكي ب درد نميخورن
توام زود قهر نكن مثه بچه ها ابهت داشته باش و جدي و خشك جلوش قدعلم كن بزار بدونه كوتاه نمياي
بخاطر ٢/٣تا زن كرمكي زندگيتو خراب نكن
قبل از اينكه ب بابات بگي تو پاركي جايي همو ببينيد اينا رو بش بگو همه شرطا و حرفاتو اگ قبول نكرد اونوقت هر كاري ك دوس داشتي بكن برو ب خانوادت بگو
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
ببین به جون بچه هام من اولین باره قهر کردم خونه بابام اونم هنوز خانواده ام نمی دونن وایسادم خواهرم ازشه ستان بیاد بعدازظهر میخوام بگم اون بگه شوهرمم نذاشت دیروزچمدون بیارم اصلااا شک نکردن فقطمامانم دیروز گفتچرا پیمان(برادرشوهرم)
اوردت اینجا گفت شوهرم پاشپیچخورده موترک برداشته گچ کرده نمی تونه رانندگی کنه
نمیتونی توام بری محل کارش
به عنوان منشی مشغول شی
برادری چیزی بگومیخواداونجامشغول شه،دنبال کاره
یابگوکسی چندروزی رفت وامدهاشوتحت نظربگیره
هرکی یه گرفتاری ای داره
چه دنیایی شده
هیشکی به هیشکی نیست
ترسناک شده همه چیز
هیشکی به هیشکی رحم نمیکنه ای خدا
بابایکی نیست به این مردهابگه بشینین مثل آدم سرزندگیتون
آخه چه مرگتونه
دیگه مردمثل باباهامون پیدانمیشه
خواهر قشنگم به خدا اشکم دراومد، عزیزم من همیشه تاپیکای شما رو میخونم و متوجه شدم شوهرت خیلی دوستت داره به خدا به جون مامانم با تموم وجودم ناراحت شدم برات، گلم ازت خواهش میکنم یه کم بیشتر فکر کن عزیز دلم چرا میخوای صورت مسئله رو پاک کنی خب تلاش کن مسئله رو حلش کنی چرا این قدر زود کم آوردی و میخوای جا بزنی، قوی باش و تلاش کن برا زندگیت، عزیزم حیف دو تا بچه های گلت نیست که بچه طلاق بشن میدونی چه آسیبی به روح وروانشون میزنی؟ عزیزم ببخشیدا ولی حس میکنم خیلی حساس شدی و خسته ای، تو که میگی شوهرت از نظر مالی برات کم نمیزاره خب میتونی پیش بهترین روانشناس و مشاور بری و مشکلت رو حل کنی، یک لحظه فکر کن بعداز طلاق چی میشه نهایتا شوهرت ازدواج میکنه و زنش و میاره تو خونه زندگیت، بچه هات هم میفتن زیر دست زن بابا، عزیزم با شوهرت صحبت کن باهم برید پیش مشاور مطمئنا کمکتون میکنه، ببخشید قصد نصیحت کردن نداشتم فقط جای خواهرم فرضت کردم که این حرفا رو زدم، شقایق قشنگم به خدا به جون مامانم قسم میخورم اگه یک روز فقط یک روز بیای جای من زندگی کنی و ببینی تو چه سختی و مشکلاتی دارم زندگی میکنم بعد میری دودستی میچسبی به زندگیت
الهی فدات بشم
بخدا قسم که من اینجا کسایی باهام حرف زدن انقدرررر خوب بودن که خواهرام باهام اونطور نبودن شما هم یکی از اون ها
حلالم کن ناراحتت کردم
بخدا اشکام بند نمیاد بخدا دیگه توان ندارم اصلا تا بحال انقدر احستس ضعف نکرده بودم تو تصمیم گیری من تو سن کم انقدر تصمیم درست گرفتم واسه زندگیم که میشه ازدواجم جوری بود که خانواد هام با مخااالفت زیاد واسه ازدواج تو سن کم و با وجود دو تا خواهر بزرگتر از خوودم دانشجو قبول کردن تصمیمو نتونستن ایراد یا صعفی تو انتخابم بگیرن اما الان با 25 سال سن و مادر بودن موندم تو زندگیم فکر کردی من دوستش ندارم من چون انقدر دوستش دارم به این حال و روز افتادم از دوست داشتن زیاد انقدر حساسم روش خودش میدونه اما به یه نقطه رسیدم تصمیم گرفتم حذفش کنم از زندگیم هم اونو راحت کنم هم خودممو.شاید لیاقتش بهتر از منه .بچه هام فقط دو دلم کردن خدا کافر و به حال و روز من نندازه موندم بخدا چی کنم بخدا اگر دیروز میومد با محبت میگفت نرو بخدا نمیومدم اما از در اومد شروع کرد داد و هوار و وسایل شکستن و تهدید که بری ال میکنم بری بل میکنم خونه باباتو اتیش میزنم و این چرت و پرتا دیگه اونجا مصمم شدم بیام
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
