2737
2739
من پدربزرگم فوت شد مادرشوهرم روز بعدش رفت عروسی .بااینکه فامیل نزدیک هم بودیم.بنظرتون حق دارم ناراح ...

من شب عروسی خالم بود ،صبح زنگ زدن دختر خاله شوهرم که 22سالش بود ،مرده ،،شوهرم گفت من میرم مراسم دخر خالمم تو برو مراسم خالت، ،،من هم رفتم ،،اتفاقا آخر همون هفته عروسی جاری خواهرشوهرم بود ،خواهر شوهرم رفت ،،،رفتم عروسی یکی از از اقوام جاری عروس دوستم بود ،،،رفتم بهش گفتم کم کاری ،،بپر وسط ،،بهم گفت از مراسم تدفین عموم اومدم عروسی خسته ام ،،تعجب کردم اصلا چهره و حالتش مشخص نبود ،،،

خواهی که ز هیچ کس به تو بد نرسد،،،،بد گوی و بد آموز و بد اندیش مباش😊

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
من شب عروسی خالم بود ،صبح زنگ زدن دختر خاله شوهرم که 22سالش بود ،مرده ،،شوهرم گفت من میرم مراسم دخر ...

خب شما رسمتونه اینجوری عزیزم.ولی مادرشوهر من واسه غریبه ها تا چهلم صبرمیکرد

بهم گفت چقد فامیلت بیشعور بودن نباید اکسیژن رو از بابابزرگت جدامیکردن ک مامیرفتیم عروسی بعد اون میمرد حالام ک کردن واسه لجشون میرم  

ازاین ناراحتم افسرده شدم بخاطر طرز فکرش

2738
خیلی ناراحتم خیلی حتی اون موقع ها که میمود خونمون بهش کم محلی میکرد اما بابام اونو مثل پسرش دوست داش ...

خدا پدرتون رو رحمت کنه عزیزم ،،اما داری خودت رو اذیت میکنی ،داغ عزیز سخت ،،ولی دنیا چیزهای عجیب تری بهت نشون میده ،،اصلا این مورد ارزش فکر کردن هم نداه

خواهی که ز هیچ کس به تو بد نرسد،،،،بد گوی و بد آموز و بد اندیش مباش😊
خیلی ناراحتم خیلی حتی اون موقع ها که میمود خونمون بهش کم محلی میکرد اما بابام اونو مثل پسرش دوست داش ...

خدا رحمت کنه پدرتون انشالله همنشین حضرت علی باشن شوهرتم شعورشو نشون همه داده تو غصه نخور ازتو چیزی کم نشده عزیزم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز