من پدربزرگم فوت شد مادرشوهرم روز بعدش رفت عروسی .بااینکه فامیل نزدیک هم بودیم.بنظرتون حق دارم ناراح ...
من شب عروسی خالم بود ،صبح زنگ زدن دختر خاله شوهرم که 22سالش بود ،مرده ،،شوهرم گفت من میرم مراسم دخر خالمم تو برو مراسم خالت، ،،من هم رفتم ،،اتفاقا آخر همون هفته عروسی جاری خواهرشوهرم بود ،خواهر شوهرم رفت ،،،رفتم عروسی یکی از از اقوام جاری عروس دوستم بود ،،،رفتم بهش گفتم کم کاری ،،بپر وسط ،،بهم گفت از مراسم تدفین عموم اومدم عروسی خسته ام ،،تعجب کردم اصلا چهره و حالتش مشخص نبود ،،،
خواهی که ز هیچ کس به تو بد نرسد،،،،بد گوی و بد آموز و بد اندیش مباش😊
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خیلی ناراحتم خیلی حتی اون موقع ها که میمود خونمون بهش کم محلی میکرد اما بابام اونو مثل پسرش دوست داش ...
خدا پدرتون رو رحمت کنه عزیزم ،،اما داری خودت رو اذیت میکنی ،داغ عزیز سخت ،،ولی دنیا چیزهای عجیب تری بهت نشون میده ،،اصلا این مورد ارزش فکر کردن هم نداه
خواهی که ز هیچ کس به تو بد نرسد،،،،بد گوی و بد آموز و بد اندیش مباش😊