دو ساله ازدواج کردم نوشتم که بعد دو سال فهمیدم شوهرم معتاد به هرویین هست....از بلاهایی که این چند وقت سرم آوردن هم نوشتم ....که دوستش و بهش زنگ زدم از زبونش کشیدم گفت از سال نود ینی سه سال قبل خواستگاری من معتاد بود و اومدن خواستگاری من و معتاد به شیشه بوده.شوهرم تحصیکرده است و کار و وضعیت مالی خوبی داره.اولش سخت بود ...من دو سال شک داشتم ولی وقتی فهمیدم شکستم بیست و پنج روز خونه ی مادرم بودم....گفت میره ترک میکنه....نمیخواستم بر گردم....ولی قانعم کردن...قراره روش آر دی رو انجام بده یه جور سم زدایی که پنج روز تو کلینیک بستریه و بعدش با قرص نالترکسان تا یکسال....من چهار ساله تو ترک اعتیادم....میدونم این روش بهترین روش برای معتادین مواد صنعتیه....ولی شوهرم انگار از وقتی بر گشتم دور ورش داشته.یبار خوبه...یباز بد...منم محلش نمیدم...فقط تا هفته ی دیگه اینجام و بهش وقت دادم.رفتیم با اون مرکزی که قراره بستری شه حرف زدیم....دعا کنید نجات پیدا کنه....می دونم یکم می ترسه....اط یه آمپول می ترسه....ولی دعا کنید بتونه....خدا به جونیش رحم کنه....من اومدم فقط یه فرصت به خودم بدم...شد که بهتر ....نشد لااقل من تلاشمو کردم....لطفا دعتا کنید خدا کمکش کنه....و بتونه ترک کنه اگه جواب داد یبار تاپیک میزنم و خانوم هایی که شوهرشون اعتیاد داره یا شک دارن بهشون کمک می کنم که چه کاری بکنن ....برامون دعا کنید