تو عقد بودم خونه پدرشوهرم شب خواب بودیم نصفه شب از خواب پریدم دیدم یکی پایین پام نشسته شوهرمو صدا زدم ولی بݝلم کرد دوباره خوابید صب ک بیدار شدم بهش گفتم همچین چیزی دیشب اتفاق افتاده گف ارع واسم دعا گرفتن بد دعا نویسه ی جنیو فرستاده ک مواظبم باشه بابامم جنرو دیده