2737
2734
عنوان

✨🌄✨تاپیکِ جامعِ زندگی پس از مرگ (در جهتِ تسکینِ داغدیده ها)✨🌄

| مشاهده متن کامل بحث + 373438 بازدید | 4015 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

میگن بزرگترین پاداش به صبر بعداز مرگ تعلق میگیره

مایی که دایی و بابابزرگ و مادربزرگم عید غدیر ماشینشون چپ کرد و فوت کردن پاداش بچه داییمو ساکت نمیکنه که دو سالشه...زنداییمو ساکت نمیکنه که ده روز بعداز اون حادثه سالگرد ازدواجش با داییم بود....خواهر و برادری که پدر و مادر و برادرشونو باهم خاک کردنو ساکت نمیکنه....

هرچقدر از خوشیه اونور بگی باااازم وقتی یادشون میاد مادرشون لباسسش به ماشین گیر کرده رو زمین کشیده شده و دویست متر ملق زده قلبشونو خراش میده...

وقتی یادشون میاد تو اورژانس گفتن حاج خانوم تموم کرد و پدرشون با شنیدن این خبر میمیره نه جراحات تصادف معلومه که شیون و زاری میکنن...بابابزرگم یه خراش نداشت تو تن و صورتش...

یا وقتی یادشون میاد برادرشون از شیشه پرت شده و جمجمش کامل شکافته شده  و چشماش باز مونده...دستش همون حالتی که درد میکشیده و دست و پا میزنه خشک شده معلومه که جیگرشون کباب میشه....

وقتی برادر زاده سه سالشون با گردن تو گردنبند طبی و پای گچ گرفته میاد....برادرزاده هشت سالشون با جفت دست شکسته و سر و بینی شکسته میاد...چه صبری...چه آرامشی.....

کفر نمیگم ولی کاش خدا انقدر سخت نگیره به بعضیامون...

من به عنوان یک مجرد نظر میدم و نظرمم کاملا شخصیه. مجبور نیستید افکارتونو به کسی که نظرش مثل شما نیست تحمیل کنید. آدما قدرت تشخیص دارن
میگن بزرگترین پاداش به صبر بعداز مرگ تعلق میگیره مایی که دایی و بابابزرگ و مادربزرگم عید غدیر ماشین ...


عزیزم خدا بهتون صبر بده امتحان بزرگی بوده برای بازمانده ها.

من پدرم در اثر یه بیماری خیلی سخت در عرض چند ماه از دنیا رفت، جوری که  از یه آدم ۷۵ کیلویی موقع فوتش وزنش شاید ۳۰ کیلو شده بود. خیلی درد کشید ازون بیماری

به همون اندازه روح ما هم آزرده شده بود و من تا چند ماه بعدش شدیدا مضطرب و افسرده بودم.

یه شب که خیلی حالم بد بود و همش خاطرات بد تو ذهنم مرور میشد، خواب دیدم، پدرم سر حال تر از همیشه و تقریبا شبیه بود به وقتی که از مکه برگشته بود ، اما شاید خیلی خیلی شادتر ، اصلا شعف خاصی تو وجودش حس میشد که نشون میداد از همه چیز رها و وارسته ست و خیالش راحت.

یادمه بغلم کرد و پشتم رو نوازش میکرد، خیلی طولانی باهم حرف زدیم اما با کلام نبود، یه جوری فقط با نگاه که منظورش رو میفهمیدم.  تنها چیزی که اذیتش میکرد ناراحتی و اضطراب من بود، بهم گفت چرا اینقد ناراحتی و از کار و زندگیت موندی، من جواب دادم که چون تو مریضی، سختی میکشی( تو خواب میدونستم مرده ) خندید و گفت من که خوبه خوبم! تو به زندگی خودت برس. بعدش واقعا این حس بهم منتقل شد که حالش خوبه. همون جا تو خواب فهمیدم که چقدر آرامش به روحش حاکمه. از اون شب به بعد خیلی آروم شدم، کم کم اون صحنه های دردناک از روزهای آخر زندگیش، تصویر های جسم رنجور و مریضش، دردهاش و اون حالت اغمای قبل مرگش از ذهنم پاک شد و جاش همون تصویر قدرتمندی که از پدرم داشتم برگشت. الان تنها چیزی که ناراحتم میکنه فقط دلتنگی و دوریشه. امیدوارم خدا به همه بازمانده ها صبر بده و بتونن درک کنن که عزیزانشون تو دنیای دیگه خیلی شادن.

2731
میگن بزرگترین پاداش به صبر بعداز مرگ تعلق میگیره مایی که دایی و بابابزرگ و مادربزرگم عید غدیر ماشین ...

خدا رحمتشون کنه، می تونم بفهمم چقدر رنج روحی و درد می کشید، خیلی حادثه سخت و دلخراشی بوده 😔😔 خدا خودش آرامش رو به دلتون برگردونه، خداروشکر که بچه ها سالم هستن. ولی عزیزم الان بی قراری و شیون و زاریه شما اضطراب و رنج بچه ها رو بیشتر می کنه و هیچ فایده ای برای عزیزان سفر کردتون نداره، زیاد تو غم نمونید، می دونم برگشتن به روال عادیه زندگی سخته و هر صدایی هر غذایی هر مسافرت یا جمله ای و کلا هر چیزی یاد و داغ اونا رو تازه می کنه و زندگی رو مختل می کنه ولی عزیزم آخرش که چی؟ خوب خواست خدا و تغدیر و سرنوشتشون این بوده شما و خانوادتون بهتره برای اینکه حالتون بهتر بشه به نیت رفتگانتون تو کارهای عام المنفعه و خیریه شرکت کنید، این هم به خودتون احساس خوب و آرامش می ده و هم نور و برکتش به عزیزانتون می رسه. 

از خدا براتون صبوری و آرامش می خوام. 

تجربه مرگ

زمانی که روح بیمار در بدن خود است ، درد شدیدی را احساس می کند؛ اما هنگامی که بندها پاره می شوند ، احساس کاملاً واقعی از آرامش و تسکین بروز می کند.

تجربه نزدیک مرگ، چیست؟
در مصاحبه با افراد مختلف در چند کشور ، ویژگی های مشترک «تجربیات نزدیک مرگِ» آنان طبقه بندی شده است . یک یا چند تا از این ویژگی ها ، معرّف «تجربه نزدیک مرگ» است که از این پس، آنرا «ت.ن.م» می نامیم.

احساس مُردن

بسیاری از مردم تشخیص نمی دهند که تجربه ویژه ای دارند که ربطی به مرگ دارد . آنها می بینند از ارتفاعی در بالای بدنشان به بدن خود نگاه می کنند و یکباره احساس ترس و حیرت و سردرگمی می کنند.
یک بانوی ۶۵ ساله ساکن شیکاگو پس از ایست قلبی می گفت: «به سختی می توان این مطلب را توضیح داد. من لحظاتی را احساس کردم که در آنها دیگر من همسری برای شوهرم نبودم ؛ مادر بچه هایم نبودیم ؛ فرزند پدرم هم نبودم . من فقط و فقط خودم بودم»

آرامش و نبودن درد

زمانی که روح بیمار در بدن خود است ، درد شدیدی را احساس می کند؛ اما هنگامی که بندها پاره می شوند ، احساس کاملاً واقعی از آرامش و تسکین بروز می کند. یک بانو که پس از تصادف اتومبیل از نظر پزشکی مرده بود ، می گفت : «به نظر می آمد رشته هایی که مرا به جهان متصل کرده بودند ، گسسته اند… از آن به بعد ، احساس ترس نداشتم و بدنم را احساس نمی کردم و سر و صداهای پزشکان و پرستاران را می شنیدم که در اطراف من مشغول کار بودند؛ ولی همه اینها بی معنا بودند.»
تجربه خروج از بدن
در این مرحله، فرد احساس می کند که بالا می رود و از آنجا به بدن خود نگاه می کند.در اغلب افراد، وقتی که این امر اتفاق می افتد ، آنها احساس می کنند که نوعی بدن دارند ، هر چند که در بدن فیزیکی (مادی) خود نیستند. بدن روحانی (قالب مثالی)، دارای شکل و ترکیبی غیر از بدن فعلی ماست؛ ولی آنان نمی توانند شکل آن را توصیف کنند. یک بیمار ، پس از شوک دارویی می گفت :«می توانستم از بالا به کالبدم در پایین نگاه کنم که روی تخت بیمارستان بودم و پزشکان و پرستاران با عجله به فعالیت مشغول بودند . پس از آن ، ناگهان وارد جسمم شدم .خوب به یاد دارم که پس از این که بیدار شدم به پایین تخت نگاه می کردم تا خود را از آنجا پیدا کنم!

2738

تجربه گذر از دهلیز

این مرحله، پس از جدایی روح از بدن رخ می دهد. در این لحظه ، دهلیز یا تونلی برای افراد تجربه کننده باز می شود و آنها به درون تاریکی به پیش رانده می شوند و به درون فضایی تاریک ، شروع به حرکت می کنند و در پایان به یک نور بسیار روشن می رسند.
برخی از افراد به جای دهلیز ، از پلکان بالا می روند و برخی نیز خود را در عبور از درهای پر جلال و جبروتی دیده اند که نماد مشخصی از گذرگاهی به عالمی دیگر به نظر  می رسد. آنها از درون یک دهلیز تاریک گذر کرده ، به نوری راه پیدا می کنند و در حال ورود به این نور ، احساس احترام نسبت به آن دارند .
این دهلیز از لحاظ درازا و پهنا ، بی نهایت و مالامال از نور است .

رؤیت افراد نورانی

هنگامی که فرد در درون دهلیز جای می گیرد ، موجوداتی نورانی را ملاقات می کند . آنها با تلألؤ زیبایی می درخشند ؛ تلألؤی که به نظر می آید در همه چیز نفوذ کرده ، شخص را با عشق و محبت فرا می گیرد؛ اما علیرغم شدت درخشندگی اش چشم را ناراحت نمی کند.
در این مرحله شخص با دوستان و اقوام خویش که قبلا مرده اند، ملاقات می کند. گاهی اوقات صحبت از شهرهای زیبای نورانی می کنند که شکوهی توصیف ناپذیر دارند . در این حالت ، ارتباطات از طریق کلمات ـ به گونه ای که ما با آن مأنوسیم ـ صورت نمی گیرد؛ بلکه از طریق تله پاتی (ارتباط ذهنی) و بدون رد و بدل شدن الفاظ ، انجام می شود که بلافاصله (بدون گذشت زمان) فهمیده می شود.

رؤیت موجود نورانی برتر

فردی که «ت.ن.م» داشته، معمولاً یک موجود نورانی برتر را ملاقات می کند که در نظر او مقدس است . این امر ، چنان است که برخی می خواهند برای همیشه با او باشند؛ اما نمی توانند و کار موجود نورانی آن است که آنها را به مرور کردن زندگی گذشته شان قادر سازد.
سپس توسط موجود نورانی به آنها گفته می شود که باید به بدن خاکی خود بازگردند.

مرور کردن زندگی

در این تجربه ، معمولاً کل زندگی فرد در پیش چشم او حاضر است و در واقع ، مروری بر زندگی گذشته صورت می گیرد.
چشم اندازی فیلم گونه ، رنگی و سه بعدی از تک تک همه کارهایی که فرد در زندگی اش انجام داده ، در پیش رویش وجود دارد .
در این حالت ، فرد ، نه فقط هر عمل خویش ، بلکه حتی اثرات هر یک از اعمال خود را بر روی افرادی که در زندگی در اطرافش بودند نیز درک می کند. مثلاً اگر کار محبت آمیزی برای کسی انجام دهیم، بلافاصله به جای آنها ، احساس خوشحالی و خوشی آنها را درمی یابیم.
همچنین موجود نورانی می پرسد که : با عمر خود چه کرده ای ؟ تقریباً همه کسانی که این مرحله را می گذرانند، با این عقیده به زندگی بازمی گردند که مهم ترین چیز در زندگی شان عشق و محبت است و پس از آن ، دانش . این گونه افراد در بازگشت خود، عطشی برای کسب دانش پیدا می کنند.

اکراه از بازگشت

برای برخی از افراد ، «ت.ن.م» چنان رویداد لذتبخشی است که دیگر نمی خواهند از آن بازگردند و از کسی که باعث بازگشتشان می شود (پزشک) ، عصبانی هستند. البته این، احساس موقتی است که بعد از یافتن امکان زندگی مجدد، خوشحال می شوند.
شخصی در مورد این موضوع چنین می گوید: «پس از مشاهده مجدد زندگی گذشته ام ، دیگر برای بازگشت به بدنم رغبتی نداشتم . در آنجا من راحت بودم و احساس می کردم کالبد نورانی ای که نزدیک من آمد و با نورهای گسترده اش اطرافم را احاطه کرد ، عشق و محبت فوق العاده ای نسبت به من دارد. برای بازگشت به بدنم رغبتی نداشتم. در آنجا من راحت بودم و احساس می کردم کالبد نورانی ای ، که نزدیک من آمد و با نورهای گسترده اش اطرافم را احاطه کرد، عشق و محبت فوق العاده ای نسبت به من دارد . او از من پرسید که آیا می خواهم به زندگی برگردم ؟ من به او جواب منفی دادم ؛ ولی او به من تأکید کرد که باید به زندگی برگردم ؛ زیرا کارهای زیادی هست که باید انجام دهم. در همین لحظات ، احساس کردم که به طرف بدنم کشیده می شوم. سپس چشمانم را گشودم و پزشکی را مشاهده کردم . برای یک لحظه از بازگشت به زندگی عصبانی شدم و از بی ارادگی ، مطلبی ناجور به پزشک معالجم گفتم. پس از مدتی از بیان آن مطلب ، پشیمان شدم؛ چون او برای نجات من زحمات زیادی را متحمل شده بود.»

تجارب کسانی هم که خودکشی کرده اند منفی هست و همگی کسانی که دست به خودکشی زدن وارد یک محیط سرد و بی ر ...

اریا عظیمی نژاد  یه جوریه  .دلسوزیش  عاطفی بودنش  .درمورد اون مطلبش کجاست  ....شاید دلیلش همینه   

اخر منو به باد داد رویای باز اومدنت  ۸ سال گزشت اینقدر واسه نبودنت  نوشتم ۳ تا دفتر  شد باز نیومدی  عزیز دلم، دیگه ناییم  ندارم  غصه نداشتنتو بخورم   میخام بیخیال باشم  دیگه میخام زندگی کنم  خدایا  سپردم به خودت  همه چیو 😔
اریا عظیمی نژاد  یه جوریه  .دلسوزیش  عاطفی بودنش  .درمورد اون مطلبش کجاست  ...

سلام عزیزم من 8 دقیقه ایش رو تو کانال آقای زمانی دیدم ولی 4 دقیقه ایش توی آپارات هست یا تو گوگل سرچ کن بزن  تجربه نزدیک به مرگ آریا عظیمی نژاد

این جوری که اینجا میگه مرگ خیلی شیرینیه ولی آیات قرآن چیز دیگه رو بیان میکنه


دوستم منم به این مساله فکر کردم و برای جوابش به این 👇مطالب رسیدم
 امام علی(ع) می فرمایند : «به خدا سوگند پسر ابوطالب به مرگ علاقه‌مندتر است  تا به پستان مادرش.» اما این به معنای چیست؟ قرآن چه معنایی از مرگ ارایه می‌دهد که در انسان این شیفتگی را ایجاد می‌کند؟ در اینجا، و از میان انبوهی آیه که درباره‌ی مرگ در قرآن وجود دارد، تنها به دو آیه اشاره می‌شود:
مرگ آفریده­شده­ی خداست: از نگاه قرآن مرگ یک مفهوم عدمی نیست و خدا آن را مانند زندگی خلق می کند، « الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الحَْیَوهَ » (ملک،2). طبیعی است که مخلوقی که بر اساس خواست و اراده­ی کامل و اخلاقی خدا آفریده شده است، نمی­تواند آزاردهنده باشد.

 
بازگشت به خدا
در بیان قرآن مرگ عبارت است از بازگشت به خدا: « إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ»(بقره 156) و نیز در آیه دیگر «وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ»(آل عمران،158) یعنی: اگر بمیرید و یا کشته شوید، هرآینه به سوی خدا باز خواهید گشت. بازگشت به خدا یعنی بازگشت به مرجع و بازگشت به همه­ خوبی­‌ها. مرگ راهی برای بازگشت به خداست. از نظر قرآن مردن رفتن به ناکجا نیست، معدوم شدن و نابود شدن نیست. مرگ رفتن به نزد خداست. «ما از خدا هستیم و به خدا باز می‌گردیم.» و یا می گوید: «شما بی‌تردید به سوی ما باز می‌گردید.» (زمر 77) بازگشت به خدا به معنای بازگشب به اصالت است چون که انسان از خدا آمده است و بازگشتش به سوی خدا به معنای بازگشت به اصل خویش است. این تصویر از مرگ نه ترس دارد و نه برای زندگی مشکل بی‌معنایی به‌وجود می‌آورد.
معنایی که قرآن از مرگ ارائه می­‌دهد، چیزی غیر از نابودی است. بر این اساس مرگ از رخدادی نامتعادل و خارج از توان آدمی، به پدیده­‌هایی دارای معنا و پاسخ تبدیل شوند. قرآن، به وسیله­ معرفی یک مرجع آسمانی و متعالی و پیوند مرگ با آن مرجع، یک دیدگاه ماوراءطبیعی از کل عالم هستی فراهم می­‌کند و در این بستر، واقعیتی چون مرگ به گونه­‌ای معنا می­‌شوند که هیچ تناقض و هرج ­و مرجی به حساب نمی­‌آیند.

پس از مرگ انسان، روح از تن جدا می‌شود. لازم است برای تکریم کالبدی که انسانی در آن زیسته است، آن را دفن کرد و تفاوتی میان مومن و کافر نمی‌کند. با این تفاوت که مومن را می‌بایست تکفین و تدفین کرد و بر او نماز خواند و با تلقین کلیاتی از آموزه‌های اسلامی از اصول دین دفن نمود. انجام این کار برای هر مسلمانی نسبت به هر مسلمانی واجب کفایی است و می‌بایست انجام گیرد. (مائده، آیه 13 و آیات دیگر 9)

پس از مرگ، بدن انسان از میان می‌رود و گوشت او به سرعت تبدیل به خاک شده و استخوان هر چند که مدتی باقی می‌ماند ولی آن نیز به خاک تبدیل شده و اثری از جسد باقی نمی‌ماند. (مومنون، آیات 35 و 28؛ اسراء، آیات 29 و 89 و آیات دیگر)در این هنگام که روح از بدن جدا می‌شود، روح به عالم دیگر می‌رود که می‌تواند عالم برزخ و یا دیگر عوالم براساس کمالی هر شخص باشد. (انعام، آیه 39؛ سجده، آیه 11 و زمر، آیه 22)

بنابراین مرگ موجب نیستی نیست، بلکه انسان زندگی دیگری را در جهان دیگر تجربه خواهد کرد و زندگی و حیات او به شکلی دیگر استمرار خواهد یافت. (انبیاء، آیه 53؛ عنکبوت، آیه 75)

مرگ از دنیا، فرصتی برای بازگشت به سوی خدا و محاسبه در نزد اوست. (قصص، آیه88؛ قیامت، آیات 82 تا 30؛ نور، آیه 93)

مرگ مومنان، آسان و مرگ کافران سخت و دشوار و حتی وحشتناک است. (انفال، آیه6؛ انعام، آیه 39) هنگامی که فرشتگان برای گرفتن جان کافر و ظالم می‌آیند، جان کافر و ظالم را به سختی می‌گیرند و او عذاب و دردی وحشتناک را تجربه می‌کند. (انعام، آیه 39)


بهشتیان نه تنها یک بار مرگ را تجربه می‌کنند، بلکه با همان مرگ به بهشت جاودانه درآمده و از بهشت بهره‌مند می‌شوند. (صافات، آیات 40 تا 95؛ دخان، آیات 15 تا 65 و آیات دیگر)

بهشتیان با مرگ خویش، با سلام و صلوات فرشتگان وارد بهشت می‌شوند و از همان زمان از پاداش عمل خویش بهره‌مند می‌شوند. (نحل، آیه 23 و آیات دیگر)اما کسانی که در عالم برزخ در می‌آیند آنان پس از این مرگ یک مرگ و زندگی دیگر را تجربه خواهند کرد. (غافر آیه11؛ المیزان، ج17، ص313)

مومنان با نشاط و راحتی مرگ را استقبال کرده و فرشتگان با حالت آسان جان ایشان را می‌گیرند (نازعات، آیات 1 و 2) ولی مرگ کافران به سختی خواهد بود. (همان؛ تفسیر کبیر، ج11، ص82)

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687