2733
2739
عنوان

✨🌄✨تاپیکِ جامعِ زندگی پس از مرگ (در جهتِ تسکینِ داغدیده ها)✨🌄

| مشاهده متن کامل بحث + 373452 بازدید | 4015 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
عزیزم خدارحمتشون کنه.... این مطلب واسه ارواح گم شده یعنی چی؟منظورش همون تناسخه؟

نه عزیزم 

ارواحِ گمشده یعنی اونایی که هنوز دلبستگیها و وابستگیهای شدیدِ دنیایی دارن و هنوز کاملا از دنیا جدا نشدن 👇👇


ِپاسخِ آقای محمد زمانی قلعه، تجربه کننده ی یک حالت ِنزدیک به مرگِ بسیار عمیق، به سوالی درباره ی حلولِ ارواح مرگان، به جسمِ انسانهای زنده

📍بله، چنین چیزی را در آنجا مشاهده (درک) کردم.
متاسفانه بعضی از ارواح به علت تعلقات و وابستگی های مادی که در آنها باقی مانده است دوست دارند مجددا لذت هایی را تکرار کنند که در زمان زندگی جسمانی شان به آن عادت کرده و  وابسته اش شده اند بنابراین  برخی از این ارواح در شرایط به خصوص وارد بدن زنده ها می شوند تا تجربه ی آن لذتهای زمان حیات جسمانی را تکرار کنند. ولی وارد شدنِ  آنها  این طور نیست که جایگزین روح فرد زنده بشوند و یا اینکه کوچکترین تاثیری در فرد زنده ایجاد بکنند یا مثلا بتوانند در روحیه یا فکر و روان او کمترین تغییری بدهند. بلکه صرفا این عمل برای خود آن‌روح هست و برای او حالتی شبیه به تصور و خیال دارد و به قول معروف فقط دل خودش را خوش می کند که وارد آن بدن شده است.

📍در حالی که پس از وارد شدن به بدن فرد زنده چون اصلا قادر نمیشوند احساسات و حالتهای آن فرد زنده را تجربه کنند سرخورده میشوند و این حالت برایشان توام با درد و شکنجه و حسرت خواهد بود و فشار زیادی به آنها وارد میشود ولی باوجود آن بازهم به دنبال این هستند که این کار را تکرار کنند و این تکرار مانند این است که حافظه خودشانرا از دست داده باشند و فراموش کرده باشند که آن تجربه چقدر دردناک بوده است لذا در صدد هستند که باز هم وارد شوند و مثل آن فرد زنده مثلاً آن تجربه فرد زنده را که به نظر آنها لذت بخش است تجربه کنند بعضی از اینگونه وابستگان در این تکرار چرخه یِ غیر واقعی دچار شده قفل میشوند یا گم میشوند.خدا میداند چه موقع رها میشوند.

📍من ‌در آنجا چنین حالتی را در ارواح بعضی انسانها دیدم که هنوز وابستگی شدید به برخی مسائل مادی داشتند (مثل مواد اعتیاد آور؛ یا خوراکی ؛شکم پرستی یا؛ شهوترانی افراطی یا مال اندوزی یا... ) که سعی می کردند وارد بدن افراد بنده ای از همان قبیله بشوند. مثلا ارواح معتادانی را می دیدم که در لحظاتی سعی می کردند وارد بدن معتادان زنده ای بشوند که در حال مصرف مواد مخدر بودند. اما چون از این ورودشان به بدن آنها لذتی نصیبشان نمی شد عذاب می کشیدند. البته آن فاز منفی که از طرف انسانهای زنده ارسال میشود و ارواح را جذب میکند بحث  دیگری است که شاید.بهتر باشد از اهل فن و کارشناسان مسائل دینی پرسیده شود.

منبع:
کانال زندگی پس از زندگی 

پاسخِ آقای زمانی قلعه در مورد اعمال دینی 👇👇👇


سلام

طبق تجربه من

اعمال دینی برای بهتر شدن زندگی هر فرد در همین دنیا است و همچنین  پالایش روح او و آماده شدن برای آن دنیا

من نمی‌توانم این حرف را در تلویزیون و رسانه ها بزنم

چون ممکن است برای مخاطب این تصور بوجود آید که اعمال مذهبی مهم نیستند و این صحبتهای مرا بعنوان مجوزی برای انجام ندادن آنها به حساب آورد

ولی واقعیت اینست که در آنجا هیچ صحبتی از دین و اعمال مذهبی با من نشد و باز خواست نشدم چون به خاطر انجام ندادن آن اعمال و دستورات خودم متضرر شده بودم

مثل این بود که من رفته باشم دکتر و یا مشاوره روان پزشک و برای من دستوراتی یا دارویی برای درمانم داده باشند اگر درست قرص‌ها و آمپولها و تذکرات را انجام ندهم دکتر مرا بازجویی نمیکند او میگوید به جهنم که درست حرفهای مرا گوش نکردی خودت ضرر کرده ای

پس خدا در مواردی که شما فرمودید کاری با شما ندارد و فقط تاثیرات انجام آن دستورات را بر روی جسم و روح من در آنجا مد نظر داشتند.

بعضی از اعمال مذهبی که من انجام داده بودم هیچ تاثیری روی من نگذاشته بود چون من فقط آنها را بصورت نا آگاهانه و طوطی وار انجام داده بودم بدون اینکه بفهمم یا فکرش را بکنم که چکار میکنم و از روی عادت فقط و بدون شناخت اصل موضوع انجام داده بودم.

خیلی دعا و قرآن و انواع ادعیه را بدون درک و فهم آن خوانده بودم که بخاطر حدر دادن وقت و بدون تحقیق و اطلاع از چرائی آنها انجام داده بودم که بابت وقت تلف کردن بدهکار هم بودم، باید مطالعه و تحقیق میکردم و از اهل فن بسیار سوال می‌کرده بودم و با آگاهی و شناخت آن اعمال و آن واجبات را انجام می‌داده بودم.



دوستانِ عزیزم، من این 👇👇👇 متن رو قبلا در تاپیکِ دیگه ای در جوابِ یکی از کاربرها نوشتم، در مورد اینکه چرا بعضی مواقع، رفتگانمون در مورد نماز و روزه توی خوابهامون میان و هشدار میدن ، عینا کپی می کنم اینجا


💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚


من به حساب و کتاب و عذاب و پاداش، کاملا معتقد هستم ولی الان نزدیک 2 سال هست که با تجاربِ نزدیک به مرگ آشنا شدم، آتشِ جهنم و نعمتهای بهشتی برام مفهوم و معنای دیگه ای پیدا کرده.


اون سوزانندگی از آتشِ شرمِ درونِ خودمون میاد که اعمالمون رو حاضر و ناظر در پیشگاهِ خدای مهربون می بینیم، نه از سوی خدای خشمگینِ انتقامگر ( همونطور که وقتی در این دنیا شرمگین میشیم حرارتِ بدنمون میره بالا و احساسِ گُرگرفتگی می کنیم و چهرمون گُلگون میشه)


همینطور اون درد و رنج، از کارهایی میاد که در حقِ سایر مخلوقات انجام دادیم و درد و رنجی که برای دیگران ایجاد کردیم رو با تمامِ عواقب و دنباله هاش تجربه می کنیم که این عینِ عدالته.


اون تاپیکِ خوابهای صادقانه هم می خواد همینو بگه


ولی اموات با زبانی که برای بازمانده ها ملموس و قابل درک باشه صحبت کردن و از حال و روزِ خودشون گفتن.


مثلا گفتن اگر نماز نخونید آتش جهنم در انتظارتون هست و دقیقا درست گفتن. وقتی ما در محضرِ خدای مهربون قرار بگیریم و اونهمه نور و زیبایی و عشقِ الهی رو ببینیم در آتشِ شرم و حسرت می سوزیم که چرا در این مدتِ کوتاهِ عمرِ زمینی گردنکشی و نافرمانی کردیم و عبادتِ خدای مهربون رو به جا نیاوردیم و در دنیا از خدای مهربون دوری کردیم که نتیجه ی این دوری، میشه دور موندن از رحمتِ الهی و نور و زیباییِ وجودِ حق تعالی.


هر اندازه در این دنیا با خدای مهربون مانوس تر باشیم و راز و نیاز و صمیمیتِ بیشتری با خدا داشته باشیم، در اون دنیا هم جایگاهِ نزدیکتری به نورِ وجودیِ خدا داریم و از روشنایی و آرامشِ بیشتری بهره‌مندیم.


و برعکس هرچقدر دورتر باشیم، در اون دنیا در تاریکی و ظلمات و ترس و اضطرابِ بیشتری هستیم.


تیکه ی آخرِ آیت الکرسی هم اشاره به همین موضوع داره.


از اونجایی که می فرماید: الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی نور....

بدون اینکه نیاز باشد که سرم را بچرخانم، گذشته، حال و آینده خود را می دیدم و حتی یک صفحه بود که [همزمان] حجم باورنکردنی از داده های علمی، اعداد و کدهای جهانی را نمایش می داد.

👇👇👇👇

صفحه‌ای است که تمام اتفاقات عالم در آن ثبت شده است. این اتفاقات، همراه با جزئیات کامل است و به هیچ وجه قابل تغییر و دگرگونی نیست. جنس این کتاب معلوم نیست، هرچند قطعا از جنس کتاب کاغذی و مادی نیست. گاهی از این لوح با نام‌های ام الکتاب، کتاب مسطور، رق منشور، کتاب مکنون و کتاب حفیظ نیز یاد می‌شود.

«یمحوا الله ما یشاء ویثبت وعنده ام الکتاب‏» (رعد/39).
«خداوند آنچه را که می‏خواهد محو مى‏کند و آنچه را که می خواهد ثبت مى‏کند و کتابِ ما در نزد اوست‏».

2740

در دوره‌ای قرار داریم، که هر روز احساس می‌کنیم از در و دیوار برایمان بدشانسی می‌بارد، کارهایمان درست پیش نمی‌رود، اتفاقات بد اجازۀ نفس‌کشیدن را از ما گرفته. انقدر درگیر برطرف کردن نیازهای معمول زندگی شده‌ایم که اصل خودمان را هم از یاد برده‌ایم، اینجاست که ممکن است تصمیم بگیریم بدی را با بدی پاسخ دهیم، در این بازه مهم تاریخی اگر مراقب نباشیم، تبدیل به همان چیزی می‌شویم که ما را به این روز انداخته است.


 این که دیگری با چاپلوسی جایگاهی که حق ما بوده را اشغال کرده، اینکه رفیقمان به اعتمادمان خیانت کرده و سرمان کلاه گذاشته، اینکه برادرمان ارث پدریمان را بالا کشیده، اینکه بقال سر کوچه به ما کم‌فروشی کرده، اینکه کارمند فلان اداره کارمان را انجام نمی‌دهد، اینکه حقوقمان کم است و در دخل و‌خرج خود مانده‌‌ایم... هیچ کدام اینها دلیل نمی‌شود ما هم پا روی اصول اخلاقی‌مان بگذاریم و تبدیل به آدم بدی بشیم. در این صورت حلقه‌ای از همین زنجیرۀ باطل خواهیم شد. اینکه دیگران مدام‌حقمان را می‌خورند و به ما بدی می‌کنند، باعث نمی‌شود که بدی‌هایی که ما در حق دیگران می‌کنیم تطهیر شود. تاریکی را نمی‌شود با تاریکی از بین برد، بهترین راه مبارزه با تاریکی، مراقبت از نور درون‌مان است. بهترین راه انتقام گرفتن از بدی، خوب ماندن است.


 فرض کنید که در یک شب تاریکِ بدون مهتاب، در یک بیابان برهوت و ظلمانی گم شده‌اید، سرتاسر آسمان را ابرهای تیره فراگرفته و کمترین نوری از ستارگان به زمین نمی‌رسد. اما در همین ظلمت بی‌انتها هم، اگر یک شمع روشن کنید، تاریکی عقب می‌نشیند و می‌توانید پیرامون خود را ببینید. تاریکی تا شما جلو می‌آید، محاصره‌تان می‌کند، اما همان نور اندک و لرزان شمع، تاریکی را عقب نگه می‌دارد و نمی‌گذارد شما را در بر بگیرد.


 هر کدام ما شمعی در وجودمان داریم، از همان لحظه‌ای که در روز ازل، از وجود خداوند جدا شدیم تا در تاریکی جهان مادی، نور خود را جستجو کنیم و هویت خود را بازشناسیم، این شمع در وجودمان روشن بوده و روشن مانده است. هرگز و تحت هیچ شرایطی نباید اجازه دهیم که این نور الهی خاموش شود. مهم نیست که چقدر تاریکی عظیم است، اهمیتی ندارد که جامعه را تا کجا شر و بدی و زشتی فرا گرفته، ما نباید شمع وجودمان را خاموش کنیم. نباید بگذاریم سیاهی ما را هم در برگیرد از ما بگذرد و مرزهایش را بگستراند. اینجا و در این لحظه، در جنگ دیرپای نور و ظلمت، ما سرباز لشگر نور هستیم، مادامی که این شمع را روشن نگه داریم!


 کاش می‌دانستید در این بِزنگاه مهمِ تاریخِ بشریت، همین شمعِ به ظاهر کوچک، چه نقش تعیین‌کننده‌ای در نتیجه این جنگ قدیمیِ نور و ظلمت دارد. کاش...


تو مگو همه به جنگند و ز صلحِ من چه آید 

تو یکی نه‌ای هزااااری، تو چراغِ خود بر افروز

یک جایی از زندگی ، سختی هایی را تحمل میکنی که قبل از اینکه اتفاق بیفتد اصلا در باورت هم نبوده که میتوانی انجامش بدهی و بعد ها وقتی از آن واقعه مدتی گذشت ، اصلا باورت نمیشود و یا فراموش می کنی  که  تو بودی آن ماجرا را تاب آوردی .
اگر روزگار، به تنه و شاخ وبرگِ باوَرَت تبر زده است نا امید نشو !
چون دستش به  نهانِ وجودت نخواهدرسید!
از همان جا که قطع شدی
جوانه خواهی زد
رشد میکنی
و بزرگ میشوی......


چگونه با خشمِ درونتان، رفتارمی کنید؟

چگونه با یأسِ درونتان، مواجه می شوید؟

چگونه با حسادتِ درونتان، رفتار می کنید؟

چگونه بر غم و مشکلاتِ زندگی تان فائق می شوید؟

چطور با سایه های خودتان، مواجه می شوید؟

تمامِ این امور،
وظیفه ی زمینی شماست!
برای رشد و پیشرفتِ روحِ شما.

روحِ شما، بدونِ تجربه ی زمینی و سکونت در جسمتان در جهانِ مادی، هرگز قادر به کسبِ چنین تجربیاتی و لمسِ چنین احساساتی نبود. چراکه در جهانِ معنوی، احساساتِ منفی راه ندارد، و روحِ شما برای تجربه ی چنین تجربیاتی، داوطلبانه و شجاعانه، به جهانِ مادی فرود آمد و موقتا ساکنِ جسمتان شد.

✨این جهان،دانشگاهِ روحِ شماست،نه آسایشگاهِ آن.✨

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687