دارم دق میکنم از دستشون آخه انقد ادم نفهم و بیشعور
چند ماه پیش یه دعوا حسابی با شوهرم گردم که اونام فهمیدن اومدن خونمون دعوا فقط بدتر کردن کلی حرفای سنگینی بهم زدن من واقعا ازشون متنفرم امشب دعوتشون کردم اونم اصلا از ته دلم خوشم نمیاد دعوت کنم امشب مادرشوهر بهم گفت قوطی نوشابه خالی داری بهم بدی ببرم گفتم نمیدونم شاید تو انباری باش یهو پدر شوهر کثافتم پرید وسط با یه لحن تند و بدی گفت ولشششش کن خودم میرم فردا میخرم فک کرده بود من نمیخوام بدم بهشون ، باز سر سفره پدرشوهر گفت دستت درد نکنه منم گفتم نوش جان مادر شوهرم یهو گفت داره بابا ازت تشکر میکنه جوابشو بده فک کرده بود ج شوهرشو ندادم مثلا میخواستم ضایعش کنم