بچه هایی کهدر. جریان اتفاقایه من بودن الان بعد. یه ماه اومدم خونه بابام اینا سر. بزنم باهام یه طورین خصوصا بابام باهام خیلی سرده البته بهش حق میدم بعد. از اونرفتارهایه شوهرم خیلی احساسایه بدی دارم خیلی تنهام به خاطر. رفتارهایه شوهرم دهنم بسته است اصلا هیچ حرفی ندارم دلم گرفته هم احساس میکنم تحقیر. شدم هم کوچیک شدم اعتماد. به نفسم از دست دادم
به خاطر. بچه باید همه چی رو تحملکنم شاید. این بچه بزرگ شد مونس من بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
