2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منم ۱۸ موعدمه بزنم امروز؟😣😣


من 15 ام هستم شوهرم نمیزاره بزنم البته خودمم می ترسم منفی باشه بخوره تو ذوقم

هنوز مادر نشدم، اما می دانم که خیلی دلم برای کودک نداشته ام تنگ شده. دلم لک زده برای کودکی که جای خالیش تنها دغدغه زندگیم شده... این روزها تنها خدا می داند و می بیند که مادرانگی هایم را چگونه در تنهایی و خلوتم بروز می دهم. با کودک نداشته ام راه می روم و حرف می زنم و مدام زیر لب می گویم کی از پیش خدا می آیی؟؟؟ملاقاتت با خدا تمام نشد؟؟نمی دانی اینجا برای داشتنت هزار راه نرفته را می روم تا تو را به دست بیاورم...می دانی فرزندم تا پای جان برای داشتن رفته ام....تمام گفته ها و ناگفته ها را تحمل کردم تا روزی تو را در آغوش بگیرم .....بیا که دیگر تاب نگاه سنگین جماعت را ندارم ... امسال هم گذشت و نیامدی و مادر نشدم اما هیچ کس نمی داند که حس مادرانگی ام از تمنای وجودم لبریز شده ... هیچ کس نمی داند درونم داغ نداشتنت مثل کوه آتشفشان در حال انفجار است.... فرزندم اینجا برای داشتنت دست بهر کاری زده ام ... هزار درد را متحمل شده ام .... انصاف نیست کسی را که برایت این همه بی تابی می کند را بیشتر از این چشم انتظار بگذاری .... من خودم را همین حالا هم مادر می دانم بخاطر حسی که برای داشتنت از وجودم لبریز شده بخاطر تمام سختی هایی که برای داشتنت از یک مادر واقعی بیشتر کشیدم.... بی منت....  اما هیچ کس مرا مادر خطاب نمی کند .... می دانی تا تورا نداشته باشم هیچ کس مرا مادر به حساب نمی آورد .... عزیزترین آرزویم ؛ بیا و رویای های مرا سروسامان بده... (خدا جون هیچوقت چیزی رو زوری ازت نمی خوام.... اگه مصلحتم نیست فقط به دلم آرامش بده ....  من یک مامان صبور می شم  ) و من بالاخره مامان شدم خدارو شکر 😍🥰😘🥳
اول خط سی پررنگ شد بعدکمتراز یک دقیقه خط تی یه هاله افتاد. شما باردارین؟

خب عزیزم اگه زیر نظر پزشکی برای باردار شدنت پس حتما بارداری...

بله گلم من باردارم

به هرکس که می نگرم در شکایت است ،درحیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟

برا منم دو روزه همین جور میشه با نواری مديکور  روز قبل دوتا زدم هاله ی خيلييي کمرنگ که تو نور میشه دید افتاد،شب  بی بی چک نواری ریما زدم واضح تر زیر یک دقيقه افتاد 

امروز صبحم با قطره چکانی مديکور زدم باز به ثانیه نکشید هاله. افتاد یکم واضح تر از ديشبيه اما دیروز یه مارکه دیگه هم زدم سرتين بود اون منفی شد به نظرم اما خط توهمی بعد خشک شدنش دیدم حامله ام به نظرتون? سه روزم تاخیر دارم

به کدوم بی بی چک اعتماد کنم??

از بلاتکلیفی که بهتره من باشم به شوهرم نمیگم و میزنم که اگه مثبتم شد سوپرایزش کنم


بنظرت نشون میده الان؟؟؟

هنوز مادر نشدم، اما می دانم که خیلی دلم برای کودک نداشته ام تنگ شده. دلم لک زده برای کودکی که جای خالیش تنها دغدغه زندگیم شده... این روزها تنها خدا می داند و می بیند که مادرانگی هایم را چگونه در تنهایی و خلوتم بروز می دهم. با کودک نداشته ام راه می روم و حرف می زنم و مدام زیر لب می گویم کی از پیش خدا می آیی؟؟؟ملاقاتت با خدا تمام نشد؟؟نمی دانی اینجا برای داشتنت هزار راه نرفته را می روم تا تو را به دست بیاورم...می دانی فرزندم تا پای جان برای داشتن رفته ام....تمام گفته ها و ناگفته ها را تحمل کردم تا روزی تو را در آغوش بگیرم .....بیا که دیگر تاب نگاه سنگین جماعت را ندارم ... امسال هم گذشت و نیامدی و مادر نشدم اما هیچ کس نمی داند که حس مادرانگی ام از تمنای وجودم لبریز شده ... هیچ کس نمی داند درونم داغ نداشتنت مثل کوه آتشفشان در حال انفجار است.... فرزندم اینجا برای داشتنت دست بهر کاری زده ام ... هزار درد را متحمل شده ام .... انصاف نیست کسی را که برایت این همه بی تابی می کند را بیشتر از این چشم انتظار بگذاری .... من خودم را همین حالا هم مادر می دانم بخاطر حسی که برای داشتنت از وجودم لبریز شده بخاطر تمام سختی هایی که برای داشتنت از یک مادر واقعی بیشتر کشیدم.... بی منت....  اما هیچ کس مرا مادر خطاب نمی کند .... می دانی تا تورا نداشته باشم هیچ کس مرا مادر به حساب نمی آورد .... عزیزترین آرزویم ؛ بیا و رویای های مرا سروسامان بده... (خدا جون هیچوقت چیزی رو زوری ازت نمی خوام.... اگه مصلحتم نیست فقط به دلم آرامش بده ....  من یک مامان صبور می شم  ) و من بالاخره مامان شدم خدارو شکر 😍🥰😘🥳
واااای ممنونم ایشالله.دعام کنین اگه این ماهم منفی شه خیلی بهم میریزم


چند وقت اقدامی؟

هنوز مادر نشدم، اما می دانم که خیلی دلم برای کودک نداشته ام تنگ شده. دلم لک زده برای کودکی که جای خالیش تنها دغدغه زندگیم شده... این روزها تنها خدا می داند و می بیند که مادرانگی هایم را چگونه در تنهایی و خلوتم بروز می دهم. با کودک نداشته ام راه می روم و حرف می زنم و مدام زیر لب می گویم کی از پیش خدا می آیی؟؟؟ملاقاتت با خدا تمام نشد؟؟نمی دانی اینجا برای داشتنت هزار راه نرفته را می روم تا تو را به دست بیاورم...می دانی فرزندم تا پای جان برای داشتن رفته ام....تمام گفته ها و ناگفته ها را تحمل کردم تا روزی تو را در آغوش بگیرم .....بیا که دیگر تاب نگاه سنگین جماعت را ندارم ... امسال هم گذشت و نیامدی و مادر نشدم اما هیچ کس نمی داند که حس مادرانگی ام از تمنای وجودم لبریز شده ... هیچ کس نمی داند درونم داغ نداشتنت مثل کوه آتشفشان در حال انفجار است.... فرزندم اینجا برای داشتنت دست بهر کاری زده ام ... هزار درد را متحمل شده ام .... انصاف نیست کسی را که برایت این همه بی تابی می کند را بیشتر از این چشم انتظار بگذاری .... من خودم را همین حالا هم مادر می دانم بخاطر حسی که برای داشتنت از وجودم لبریز شده بخاطر تمام سختی هایی که برای داشتنت از یک مادر واقعی بیشتر کشیدم.... بی منت....  اما هیچ کس مرا مادر خطاب نمی کند .... می دانی تا تورا نداشته باشم هیچ کس مرا مادر به حساب نمی آورد .... عزیزترین آرزویم ؛ بیا و رویای های مرا سروسامان بده... (خدا جون هیچوقت چیزی رو زوری ازت نمی خوام.... اگه مصلحتم نیست فقط به دلم آرامش بده ....  من یک مامان صبور می شم  ) و من بالاخره مامان شدم خدارو شکر 😍🥰😘🥳
خب عزیزم اگه زیر نظر پزشکی برای باردار شدنت پس حتما بارداری... بله گلم من باردارم

به سلامتی.

من زیر دلم درد میکنه. سوزش معده هم دارم. بدنمم ضعیف شده کمی.به نظرتون میشه علایم بارداری باشه؟

به سلامتی. من زیر دلم درد میکنه. سوزش معده هم دارم. بدنمم ضعیف شده کمی.به نظرتون میشه علایم بارداری ...


به نظر من به علایم توجه نکن.... هر بارداری با بارداری دیگه فرق می کنه چه برسه به اینکه بدن هر کسی متفاوته... من که دو بارداری متفاوت داشتم

هنوز مادر نشدم، اما می دانم که خیلی دلم برای کودک نداشته ام تنگ شده. دلم لک زده برای کودکی که جای خالیش تنها دغدغه زندگیم شده... این روزها تنها خدا می داند و می بیند که مادرانگی هایم را چگونه در تنهایی و خلوتم بروز می دهم. با کودک نداشته ام راه می روم و حرف می زنم و مدام زیر لب می گویم کی از پیش خدا می آیی؟؟؟ملاقاتت با خدا تمام نشد؟؟نمی دانی اینجا برای داشتنت هزار راه نرفته را می روم تا تو را به دست بیاورم...می دانی فرزندم تا پای جان برای داشتن رفته ام....تمام گفته ها و ناگفته ها را تحمل کردم تا روزی تو را در آغوش بگیرم .....بیا که دیگر تاب نگاه سنگین جماعت را ندارم ... امسال هم گذشت و نیامدی و مادر نشدم اما هیچ کس نمی داند که حس مادرانگی ام از تمنای وجودم لبریز شده ... هیچ کس نمی داند درونم داغ نداشتنت مثل کوه آتشفشان در حال انفجار است.... فرزندم اینجا برای داشتنت دست بهر کاری زده ام ... هزار درد را متحمل شده ام .... انصاف نیست کسی را که برایت این همه بی تابی می کند را بیشتر از این چشم انتظار بگذاری .... من خودم را همین حالا هم مادر می دانم بخاطر حسی که برای داشتنت از وجودم لبریز شده بخاطر تمام سختی هایی که برای داشتنت از یک مادر واقعی بیشتر کشیدم.... بی منت....  اما هیچ کس مرا مادر خطاب نمی کند .... می دانی تا تورا نداشته باشم هیچ کس مرا مادر به حساب نمی آورد .... عزیزترین آرزویم ؛ بیا و رویای های مرا سروسامان بده... (خدا جون هیچوقت چیزی رو زوری ازت نمی خوام.... اگه مصلحتم نیست فقط به دلم آرامش بده ....  من یک مامان صبور می شم  ) و من بالاخره مامان شدم خدارو شکر 😍🥰😘🥳
اره نشون میده


بعضیا می گن نه واسه همین دیروز انجام ندادم

هنوز مادر نشدم، اما می دانم که خیلی دلم برای کودک نداشته ام تنگ شده. دلم لک زده برای کودکی که جای خالیش تنها دغدغه زندگیم شده... این روزها تنها خدا می داند و می بیند که مادرانگی هایم را چگونه در تنهایی و خلوتم بروز می دهم. با کودک نداشته ام راه می روم و حرف می زنم و مدام زیر لب می گویم کی از پیش خدا می آیی؟؟؟ملاقاتت با خدا تمام نشد؟؟نمی دانی اینجا برای داشتنت هزار راه نرفته را می روم تا تو را به دست بیاورم...می دانی فرزندم تا پای جان برای داشتن رفته ام....تمام گفته ها و ناگفته ها را تحمل کردم تا روزی تو را در آغوش بگیرم .....بیا که دیگر تاب نگاه سنگین جماعت را ندارم ... امسال هم گذشت و نیامدی و مادر نشدم اما هیچ کس نمی داند که حس مادرانگی ام از تمنای وجودم لبریز شده ... هیچ کس نمی داند درونم داغ نداشتنت مثل کوه آتشفشان در حال انفجار است.... فرزندم اینجا برای داشتنت دست بهر کاری زده ام ... هزار درد را متحمل شده ام .... انصاف نیست کسی را که برایت این همه بی تابی می کند را بیشتر از این چشم انتظار بگذاری .... من خودم را همین حالا هم مادر می دانم بخاطر حسی که برای داشتنت از وجودم لبریز شده بخاطر تمام سختی هایی که برای داشتنت از یک مادر واقعی بیشتر کشیدم.... بی منت....  اما هیچ کس مرا مادر خطاب نمی کند .... می دانی تا تورا نداشته باشم هیچ کس مرا مادر به حساب نمی آورد .... عزیزترین آرزویم ؛ بیا و رویای های مرا سروسامان بده... (خدا جون هیچوقت چیزی رو زوری ازت نمی خوام.... اگه مصلحتم نیست فقط به دلم آرامش بده ....  من یک مامان صبور می شم  ) و من بالاخره مامان شدم خدارو شکر 😍🥰😘🥳
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792