من خانما وضع مالی اوکی دارم ولی یه جورایی معتاد کارم...یعنی عشق می کنم با کار کردن با این که بیهوش شم نصفه شد....و یه جورایی این خصلت برام تو همسر اینده خیلی مهمه....
بگم براتون اقا یه خواستگار برام پیدا شد لوووکس ...منم فقط قیافشو دیده بودم و خوشم اومده بود ازش اونم عکس منو دیده بود و خواست قرار بزاریم یه جاهمو ببینیم..ولی گفته بودن که خودش کار نداره و با پول پدرشه کلااا...هیچی دیگه رفتیم همو ببینیم دیدم این خیلی با عکسش فرق داره....یه جورایی انگار عکسی که به من نشون داده بودن چندسال کوچیک ترش بود...منم چون به قدرت فوتو شاپ ایمان داشتم فاکتور گرفتم..این اومد نشست رو صندلی یه جوری از بالا به همه چیز نگاه میکرد که هی ریز ریز شروع کرد رفتن به اعصابم ..بعد منو رو که اوردن این اومد شام سفارش بده برگشت گفت استیک ..وسط خام ابدار با سس تند که نمی تونم قارچش خیلی برشته باشه و سسش نمی دونم چی تر باشه...فقط یاد مظلکمیت اون گارسون میفتم که بعد سفارش بلند بالای اون به من زل زد ....منم دقیقااااا این خر شرک گفتم پاستا با اب...اصلا لامصب دو متر زرون من غیب شده بود....بعد این دیگه با یه پز و کلییی غرور شروع به صحبت کرد ...وسط حرفش گمونم یه گارسونی پاش پیچ خورد افتادزمین اینم فوری برگشت گفت فقط بلدن پول لگیرن کار بلد نیستن که....دیگه من اتیش گفتم....نمیدونم انگار اینقدر خودمو ریز ریز خورده بودم داشتم یهو فوران کردم گفتم خودت خجالت نمیکشی قد غول وزن داری قد زرافه گردن از بابات پول میگیری اومدی از یه گارسون که اینطوری واسه یه لقمه نون حلال زحمت میکشه ایراد میگیری؟ با دوتا امپول بازو زدی با پول یکی لباس خریدی انگار رئیس چسب مسترایی(میدونم خیلی زشت بود ولی گفتم😏😣😣😣😥😥)...هم