سلام خانما شوهر من چهارتا بچن وقت خوردن و بردن ک میشه اون سه تا هستن وقت کار شوهر من مثلا همیشه راننده اختصاصیشونه دکتر بردنشون کلا با اینه مثلا امروز شوهر من سر کار بود برادر شوهرم خونه بیکار بعد شوهرم با هزار زحمت پنهان از من مرخصی ساعتی گرفته رفته پدر و مادرش برده دکتر تازه از درمانگاه زنگ زد شام بزار بیارمشون خونه منم گفتم باشه ولی مگه فقط تو رو زاییدن پدر و مادر دادشت نیستن چرا تو رفتی نگو رو بلنگو بوده و پدرشوهرم شنیده حالا چ کار کنم ابروم رفت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وقتی اومدن منطقی حرف بزن بگو به خدا من نه بدم میاد شما رو ببره نه مشکلی دارم ولی میگم خسته از سر کار میاد و خب اونام بیکارن ی وقتایی ی چیزایی گردن بگیرن
بگو اصلا قصد بی احترامی به شما رو نداشتم معذرت میخوام اگه یه مقدار تند حرف زدم
خدایا میدونم قراره بهترین ها رو سر راهم قرار بدی پس نا امید و ناراحت نیستم