مرگ تولد دوباره است. گذر از این جهان به جهان ابدی. همون چیزی که همه ی ما دنبالشیم. سیر الی الله و شروع یک زندگی جاودان. جهانی که عدالت حرف اول رو در اون میزنه. به کسی ظلم نمیشه. انسان ها در اون کاملا برابرن و ملاک برتری اعمال اون هاست. نعمت ها فراوانه و هر کس به اندازه ای که بدی کرده عذاب میکشه و چند برابر خوبی هاش پاداش میگیره.
خب تا اینجا که مرگ اتفاقا جای دلهره آور بودن کاملا شیرین و دل نشینه.
چیه که مرگو برای ما سخت می کنه؟
اولین و مهم ترینش اعمال ماست.
من به عدالت خدا ایمان دارم، پس وقتی با کوله باری از گناه در حال گذران زندگی هستم ترس از مرگ تمام وجودمو در بر میگیره. وگرنه اگر اعمال من خوب باشه و همین حالا بدونم جای من تو بهشت برزخیه، ترس از مرگ معنایی نداره.
علت دوم تصور غلط ما در باره پرسش و پاسخ شب اول قبره.
نکیر و منکر دو فرشته ی الهی که ما به شدت از اون ها هراس داریم. اما آیا همواره نکیر و منکر از ما سؤال میکنن؟
ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام) پرسید آیا آن دو ملک بر مؤمن و کافر با یک صورت وارد می شوند؟ فرمود: خیر.
شیخ مفید(رحمة الله) می فرماید: در برخی از روایات نام دو ملکی که بر کافر نازل می شوند ناکر و نکیر و نام دو ملکی که بر مؤمن نازل می شوند مبشر و بشیر ذکر شده است، گفته شده اگر نام دو ملک کافر نکیر و ناکر است به خاطر این است که کافر منکر حق است و منکر آن ملایکه و از آمدن آنها ناخشنود است و دو ملک مؤمن مبشر و بشیر است چون آن دو رضایت و ثواب خدا را بر او بشارت می دهند.
علت مهم بعد دلبستگی عمیق به خانواده است.
این تصور که خانواده بعد از مرگ ما قطعا اذیت میشن. درسته. فارغ از تغییرات عواطف بعد از مرگ امید به دیدار دوباره به ما آرامش میده.
در نهایت اینکه نمیشه جلوی روند طبیعی جهان رو گرفت. نمیشه به مرگ فکر نکرد اما نمیشه زندگی رو هم تعطیل کرد. زندگی در جریانه و بازار دنیا محل کسب سود. هرکس بیشتر سود کنه با خیالی آسوده تر به جهان باقی میره.
ان شاءالله.