دلم تنگه

خدا از دهنت بشنوه..ولی خب حرمتها ریخت دیگه...دیگه زندگیم مثل قبل بعیده باشه

عزیزم چرا ؟من فکر کردم داری به من روحیه میدی حال خودت خوبه..شماهم که مثل منی😥😥😥

به این فکر کن چند روز دیگه همچی درست میشه قرار نیست که تا آخر عمرنبینیش که بخدا این دعوا ها طبیعیه تو زندگی همه لااقل یکیش بوده تازه از این شدیدتر 

الان که دارم مینویسم اشک توی چشای خودمم هست 

وای چقدر خوب حرف میزنی شما...چقدر بهم روحیه میدی..‌خدا دلتو شاد کنه به حق بزرگیش

حالا بگو چطور تحمل کنم این روزها رو؟

با دوتا بچه کوچیک

اره راستش من همیشه بقیه رو سرزنش میکردم میگفتم عشق فقط تو قصه هاست مسخره اس من که هیچوقت عاشق نمیشم بعدش خدا یجوری حالمو گرفته که بقیه رو قضاوت نکن بشین سرجات 

شوهرم فقط یه مامان ۸۰ ساله داره که اون الان داره  بهش خط میده...وگرنه خودش خیلی خوب بود...

با خواهرشم قطع رابطه هستن..تازه تو این دعوا به من گفت تو باعث شدی یا خواهرم اینا بد بشم..فکر کن چقدر پرووعه

مرسی عزیز دلم وظیفه اس 

چشم بزاری روی هم میگذره فکر کن رفته یه مسافرت اصلا به این که دعوا کردید و برنمیگرده فکر نکن به این فکر کن چند روز دیگه با یه شاخه گل میاد خونه همچی مثل روز اول میشه 

دوست داشتم چشمامو میبستم و وقتی باز میکردم یه مدت از این قضیه گذشته بود و همه چی درست شده بود..اما حیف روزهای بدی در انتظارمه که بخوام منتظر زنگش باشم.اصلا طاقت ندارم حتی یه روز 

توکل کن بخدا زندگیت درست میشه اینقدر بی تابی نکن به همین راحتیام نیست طلاق اصلا فکرشو از ذهنت بریز بیرون 

ای که چقدر دردناکه هیچی رو هم نداشته باشی باهاش دردو دل کنی فقط فکر این که اگه قسمت هم باشیم بهم میرسیم ارومم میکنه 

میدونم درست میگی...اما من اینکارو کردم...ولی اون قدر نشناسی نکرد...من متاسفانه خیلی بهش منت گذاشتم تو هر دعوایی گفتم چی بودی چی شدی..تقصیر خودمم بود...

ولی خب اونم تقصیرهای زیادی داشت..من از یه کارمند ساده شرکت رسوندمش به کسی که ماشین میلیاردی سوار میشه...الانم واسه همین از خونه بیرونش کردم و سوویچ ماشینم گرفتم..دلمم سوخت‌واسش...ولی الان‌اون دیگه ول نمیکنه و میگه نمیام