یادمه همدم خونه شوهرم ک حلقه بگیریم رفتیم بهزار نزدیک شاهچراغ
من ی حلقه بود خیلییی ازش خوشم امد خیلیا پره نگین ستم بود دوس داشتم بخرمش یادمه پدرشوهرم گفت نگاه این جواهره ستم هس اگر ما برا تو بخریم تو هم باید بابات پول بدهو بخره و نزدیک ی دوهو نیمی مردونش میشد و زنونش دوتومن
دیگه گفتم مامان بابام ک هم طلاهای دیگه برا کادومون خریدن هم جشن عقدو میخان خرج بدش پس ولش کن دیگه شوهرم ب سلیقه خودش ی حلقه برداشت ک دوتاش دوهو۲۰۰ شد
ازش بدم نمیاد ولی زیاد نمیپوشمش