یعنی هیچیا. من شوهرم خیلی سرده . واقعا یه تفریح کوچیکم ندارم اگرم داشته باشم یجوریه. پایه مسافرت که نیست همه سفرا من بزور و خواهش بردمش بعدم که رفتیم عین پیرمردا رفتار کرده . حتی بعضی روزا که از صبح تا شب خونه تنهام آخرشب میگم پاشو بریم یه دور کوچیک بزنیم میگه نه. گاهی که بیرونیم میگم بریم تا اولای جاده چالوس(خونمون کرجه) میگه یالله چه خبره جاده چالوس😔 انگار گفتم ببرم آمریکا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من آدمیم که تفریحات بزرگ نمیخوام با یدونه چایی خوردن بیرون حالم خوب میشه. قبلا ماشین مامانم بود با مامانم میرفتم حداقل( هرچند دوست داشتم با شوهرم برم) الان یه ماهه اوناهم ماشین ندارن افسرده شدم دلم گرفته خونم به هم ریخته شده از افسردگی منی که عاشق آرایش و رنگ مو اینا یودم یه ماهه حموم هم بزور میرم