متوجه ام با دکتر مشورت کنید...
من خیلی تلاش کردم اما اون نمیخاست یا خاب بود یا در حال گریه یا در حال ترس از اینده. اخر اخر ها انگار داشتم بزرگش میکردم و ب درجع ای رسیده بود ک منو میزد . باید بهش همه چیزو بگی تا انجام بده وگرنه همیشه خستس حتی حوصله حرف زدن هم نداره. وای برگشت ب اون شرایط برای من مث کابوسه. خدا کمکتون کنه