من به مامانم یه قرضی دارم هر ماه یه مقدارشو میدم از اولم قرارمون همین بود. این ماه اومدم خونه بابام دو روز موندم هی گفت با شوخی اینا پولمو بده گفتم منتظر ماهانه مو بریزه بهت بدم اما امروز جلو مهمونامون که مامان باباش بودن بازم گفت منم عصبی شدم داد زدم که هی چندرغاز پولو نگو برای تو که چیزی نیست پولمو ریخت میدم امروز فردا بعد گریه م اومد گریه کردم قهر کردم اونم قهر کرد 😂😂😐😐😐😐
بخدا من به یکی قرض داشته باشم اعصاب و فکرم همیشه درگیرشه حالا با خودم میگفتم مامانمه غریبه نیست که اما اعصابمو خورد کرد تو این دو روز آخرش ته حسابمو خالی کردم پولشو ریختم کاش زودتر عصر شه برم خونه م
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تا دیروز میگفتن هر کی ما رو دوست نداره جمع کنه از ایران برهحالا میگن هرکی حتی اگه ما رو دوست نداره بیاد رأی بدهعجیبتر اینکه میگن اونایی که ما رو دوست ندارن بیان به اونایی که ما رو دوست دارن رأی بدنامروز شرکت در انتخابات رو حاصل بصیرت تو میدانندو فردا اوضاع بد کشور را که خودشان ایجاد میکنند را حاصل انتخاب بد تو میدانند!!!!!