سلام
من با یکی بودم ۴ سال یکی دوبار تلفنی با پدرم حرف زده بودن و خلاصه خانواده ها میدونستن
بعد این همه صبر اومدن رسما خاستگاری ولی از اونجایی که مادرش ناراضی بود همه چی رو بهم زد
اینم بگم این اقا همش میگفت هرچی بشه من دست نمیکشم یا تو یا خودمو میکشم و از این چیزا😐😐
بعد اینکه مامان جونش همه چی رو خراب کرد در عین ناباوری من، گفت مادر من که چیزی نگفته و خوشبخت بشی و خدافظ
حالا امروز صبح بیدار شدم دیدم این پیامو داده
بنظرتون چی بگم؟