خواهرم باهاش کل کل میکرد خواهرمو زیرلگد له میکرد... ظرفارو میکشت... بمیرم واسه دل مادرم همون تایمم هنوز سال پدرشم نشده بود... مامانمم گذاشت رفت شهرمادرش ک وکیل بگیره و طلاق بگیره... نگم براتون ک توهمون تایم مامانم یواشکی بدون خبرما ارث پدرشو داد ب پدرم ک برگرده ولی پدرم بااون واسه زنه وسیله خونه خرید...