وضع مالیمون خوب نیست ، شوهرم بیکاره ، قرار بود یه مدت موقت طبقه بالای مادرشوهرم اینا بشینیم ولی الان سه ساله اینجاییم ، اصلا هم راحت نیستم ، سرویس بهار خوابه ، یعنی برای یه دستشویی باید کلی پله برم ، تو هوای سرد زمستون حمومون هیچ وسیله گرم کننده ای نداره ، بقیه مشکلاتی که تو تاپیکهای قبلیم هست هم بهش اضافه کنید ، حریم خصوصی نداریم ، وای به روزی که خواهرشوهرم بیاد شهر ما ، از دست بچه هاش میخوام خون گریه کنم ، حالا پدرشوهرم میگه این خونه رو بفروشیم یه زمین بخریم چند واحد بسازیم ، هر کدوم یه واحد بردارین ، ولی من قبول نکردم ، حاضرم برم مستاجری ولی با اینا تو یه ساختمون نباشم ، چون می دونم امکاناتم هم بدن باز کوفتم می کنن ، پدرشوهر بیچاره بی آزاره امان امان از خواهرشوهر و مادرشوهر