ببین باورکن اصلا من پاموکردم تو یک کفش که باید اول زندگیمون بریم تو خونه خودمون، از خیلی از مخارج عروسی زدم، تازه پولی را هم که پاتختی جمع شده بود دادم به خاله همسرم که ازش قرض گرفته بود، نصف بیشتر پول خونه را خودم دادم. مادرشوهر میگفت حالا یکی دوسال برید مستاجری بعد می خرید خونه!حالا یکی دوبار گفته درست نیست به نظرم باید نصف نصف باشه!