2733
2734
عنوان

خسته شدم ازدست شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 610 بازدید | 53 پست
خدایی چرا بعضی مردا اینجوری هستن هر دختری به خدا بهر امیدی میره خونه شوهر این چه کاریه که میکنن این ...

اگه میفهمیدن که ادم غمی نداشت اما نمیفهمن

پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......󾬌️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....󾬌️󾬌️󾬌️󾬌️
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



چند ساله ازدواج کردی؟

نزدیک سه ساله خونه دارم

پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......󾬌️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....󾬌️󾬌️󾬌️󾬌️
2731
نزدیک سه ساله خونه دارم

ای بابا پس اطرافیان چی میگفتن؟؟

منم ۲۵ سالمه و دوساله ازدواج کردم ولی اصلا دوست ندارم بچه‌دار شم چون شوهرم بددله 😔😔 خیلی مهربون و خونواده دوسته.. همه چیش عالیه ولی بددلیش داغووونه

به کجا خواهی رفت با این ویرانی که خودِ تویی...

من بخداهمه جوره باهاشم اگه قیلون کشیدباهاش بودم اگه الان میره بادوستاش میشینن مشروب میخورن هیچی نگفتم وباهاش بودم گفتم عیبی نداره همه چیزش خوبه تفریح هم نمیره حالایه مشروب میخوره دیگه چیزی نیست حالاهمه میخورن به هیچکس نگفتم تاالان فقط خدامیدونست ومن اماخسته ام کرده

پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......󾬌️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....󾬌️󾬌️󾬌️󾬌️
ای بابا پس اطرافیان چی میگفتن؟؟ منم ۲۵ سالمه و دوساله ازدواج کردم ولی اصلا دوست ندارم بچه‌دار شم چو ...

هزاران حرف که نازاشدم وبچه نمیارم بیشترخانواده ی شوهرم وفامیلاش میگفتن به خاطراون عوضیا وتنهایی خودم حامله شدم

پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......󾬌️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....󾬌️󾬌️󾬌️󾬌️
2740

یه دوست اشغال داره که نفرینش میکنم که باعث وبانیش اون عوضیه که به شوهرم میگه بیادم مغازه ام باهم بخوریم نزدیک خونمونم هستش ازش متنفرم گاهی وقتااحساس میکنم شوهرموازم گرفته

پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......󾬌️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....󾬌️󾬌️󾬌️󾬌️
هزاران حرف که نازاشدم وبچه نمیارم بیشترخانواده ی شوهرم وفامیلاش میگفتن به خاطراون عوضیا وتنهایی خودم ...

چقدر بی شخصیتن یه سریا... 

به خصوصی ترین مسائل آدمم کار دارن

عزیزم یکم مدارا کن انشالله بهتر میشه شوهرت

به کجا خواهی رفت با این ویرانی که خودِ تویی...

اگه بخوای سخت بگیری که نمیشه زندگی کرد.

من بخوام داستان زندگیم رو بگم فک میکنین دارم داستان میبافم.

ولی...بماند


آدم یکم هورموناش از تنظیم میاد بیرون

دل نازک میشه 

بخاطر خودت بهش فک نکن

بارهاقصدکردم برم به پدرشوهرم بگم که خیلی رواین مسائل حساسن وفکرمیکنن بچه اشون ازگل پاک تراماگفتم شوهرم ازم دورمیشه ونکردم این کارو

پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......󾬌️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....󾬌️󾬌️󾬌️󾬌️
یه دوست اشغال داره که نفرینش میکنم که باعث وبانیش اون عوضیه که به شوهرم میگه بیادم مغازه ام باهم بخو ...

عزیزم با آرامش و صبر بکشش طرف خودت و از اون دورش کن

به کجا خواهی رفت با این ویرانی که خودِ تویی...
اگه بخوای سخت بگیری که نمیشه زندگی کرد. من بخوام داستان زندگیم رو بگم فک میکنین دارم داستان میبافم. ...

نه من اصلا دل نازک نیستم اما دلم براجوونیم میسوزه که پای کی دادمش

پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......󾬌️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....󾬌️󾬌️󾬌️󾬌️
عزیزم با آرامش و صبر بکشش طرف خودت و از اون دورش کن

هزارباربیشترباهاش حرف زدم گفتم بیاتوخونه پیش خودم بخور میگه نه که نه 

پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......󾬌️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....󾬌️󾬌️󾬌️󾬌️
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687