2733
2734
عنوان

مادرم باردار شده😯

| مشاهده متن کامل بحث + 8729 بازدید | 216 پست

سلام

به هیچکس از جمله عذوس و دامادها و خانواده هاشون هیییییچ. ربطی نداره

مبارکشون باشه و قدمش خیر

با افتخار بگین مامانم توی این سن باردار شده و این نشانه سلامت ایشونه و خجالت نداره

منم یه مادرم .  پسرمو دوسش دارم . ولی عزیزمو . به دست بی بی میسپارم . بی بی قبول کنه . بشه مدافع حرم... یه روزی به منم میگن مادر شهید ان شاالله...مادر که باشی ، آرمانت که شهادت باشد ، همت و چمران میپرورانی ... پای خاندان علی که در میان باشد ، خودم بند پوتین هایت را محکم میبندم میوه دلم ...   (واسه اونایی که میگن چرا آرزوی مرگ بچه تو میکنی میگم که شهادت و مرگ باهم فرق دارن . قبل ازاینکه قضاوت کنین ، درباره اجر شهید و فرقش با موت ، تحقیق کنین و بعد کنایه بزنین.)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

چقدر خوب منم دلم میخواست اگه شرایطش بود مامانم بازم بچه میاورد

ما نسلی بودیم که پنجشنبه ها تعطیل نبودیم و میرفتیم مدرسه یعنی فقط یه جمعه رو داشتیم ولی همونم خیلی بهمون خوش میگذشت...یادمه پنجشنبه ها تا میرسیدم خونه مامانم میگفت بشین سریع تکالیف تو انجام بده تا بریم خونه عزیز منم تند تند کارامو میکردم و خسته و کوفته ولی سرشار از هیجان راهی میشدیم،همه اونجا بودن دایی هام خاله ها و دایی های مامانم که بچه هاشون همسن من بودن وای که چقدر با صفا بود.‌..کوچک و بزرگ همه با هم بازی میکردیم کسی سرش تو موبایل نبود.یک ساعت قبل خواب همه بچه ها میرفتیم رختخواب رو میریختیم و کلی کیف میکردیم بعدم که بغل به بغل جا پهن میکردیم و میرفتیم تو رختخواب ولی تا صبح بیدار بودیم و حرف میزدیم صبحم با بوی تازه نون بربری بیدار میشدیم یادش بخیر چه سفره ای پهن میکردیم از این سر سالن تا اون سر بعد میرفتیم تا ظهر بازی اکثرا نهار آش رشته یا آبگوشت داشتیم وااااای چه عطر و بویی داشت...یکی از دایی های مامانم تنبک میزد پسر خاله مامانم سنتور بقیه هم که همه ماشاالله خواننده برنامه بعد ظهرامون بزن و بکوب و بخون بود هر کی برا دل خودش یه آهنگ و شروع میکرد و بقیه هم همراهیش میکردن...گل سنگم گل سنگم چی بگم از دل تنگم‌‌...😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢   چقدر دلم برا اون موقع ها تنگ شده😔😔😔😔😔😔😔😔😔 
عمردست خداست باورکن نظام طبیعت باحساب وکتاب ماخیلی فرق داره یکیش دکترحسابی در50سالگی پدرشدودر94سالگ ...

شما همش راجب پدر مادرها حرف میزنی

اول اینکه بچه دار شدن بالای ۳۵ سال از نظر پزشکی توصیه نمیشه

بعد مهم ترین چیز توی سلامت کودک اینه که متفاوت از همسن های خودش نباشه، از چیزی خجالت زده نباشه، بچه رو بیاریم تو این دنیا ، اسیب های به این بزرگی و واضحی بهش بزنیم عین ظلمه

بچه از داشتن بابای ۵۰ ساله خجالت میکشه، اسیب میبینه که دیگه قابل جبران نیست

خیلی بده به این چیزای بزرگ بی تفاوت باشیم، خیلی

شما همش راجب پدر مادرها حرف میزنی اول اینکه بچه دار شدن بالای ۳۵ سال از نظر پزشکی توصیه نمیشه بعد ...

نه عزیزم این زمان بخاطربالارفتن سن ازدواج هم ازطرف مردهاهم خانمهابیشترتولدهاداره بالای35سال صورت میگیره 

یاخیلی هاکه قبل از35سال بچه میارن بچه دوم یاسومشون روبعد35سالگی آوردن پس وقتی خیلی ازبچه هاپدرومادرشون بالای35سال دارن چرابایدخجالت بکشن ؟اصلامگه فاصله وسن بالای پدرومادرخجالت داره؟بعدگفتیدازنظرپزشکی بااین همه پیشرفت علم وسونوگرافی هایدپیشرفته چندبعدی وانواع واقسام آزمایشهادیگه خطرتولدنوزادمشکل دارخیلی کم شده هم چنین مرگ ومیرمادران

بیاییم قبول کنیم دوران خیلی افکاروچیزهاگذشته دیگه درهرخانواده ای حداقل یک کودک ازپدرومادربالای35سال بدنیااومده پس یه سری به مدارس بزنیدببینیدوالدین بچه هااغلب درچه رنج سنی هستن؟حتی اگرهم انگشت شماربودن که نیستن آیابایدازسن بالای والدین خودخجالت میکشیدن؟الان درهمین سایت چقدرازخانمهابالای30سال ازدواج نکردن یاهنوزبچه دارنشدن؟آیاقدیم بیماریهای مختلف مونگولیسم وعقب مانده ذهنی ومعلولیتهای مختلف بیشتربودیاحالا؟

دیگه بحث سن فقط یه عدددرشناسنامه است وحالاعلم چنان پیشرفت کرده که یک خانم50ساله میتونه یک کودک سالم بدنیابیاره ومیتونه همون مادرکودکش روشادتربیت کنه

من خودم دختربزرگم روزیر20سال بدنیاآوردم ودومی رو35سال اتفاقاعشقم به دومی بیشتره وفکرنمیکنم هرگزدخترم وقتی رفت مدرسه ازداشتن مادری به این سن خجالت بکشه 

درآخرخیلی هادرهمین سایت الان مطالب من وشمارومیخونن وهنوزبعد30یاحتی35سال امکان ازدواج نداشته اندیانتونستن بچه داربشن پس نبایدباحرفامون دلشون روبشکنیم 

موفق باشید

دیدمت درحریری زمهتاب سردوخاموش خفته بودی       (عزیزم )

من اختلاف سن زیاد رو لمس کردم...خیلی برای بچه بده، بچه ای که یا این اختلاف سن از مادر و پدر به دنیا بیاد قطعا قطعا قطعا در آینده دچار مشکل میشه حتی شاید تو سن پایین تر خودش رو نشون نده ولی وقتی بزرگتر میشه مدرسه و دانشگاه میره وقتی پدر و مادرش رو با بقیه مقایسه میکنه متوجه تغییر بزرگ بین خودش و دوستاش بشه اعتماد به نفسش پایین میاد پدر و مادرش هر چقدرم خوب باشن به هر حال با یه پدر و مادر جوان که بچه همون سنی دارن فرق دارن من خودم قربانی این مساله هستم تقریبا هیچ جا روم نمیشه بگم ایشون پدرم هستن چون دقیقا هم سن پدر بزرگ دوستانم هستن اصلا من طعم پدر داشتن رو نچشیدم مثلا دوستام از باباهاشون میگن همیشه یه حسرتی توی دلمه که ای کاش بابای منم میتونست اینجور باشه...جایی میرم با بابام به جای اینکه احساس کنم پشتم گرمه مثل همه دخترا بیشتر خجالت میکشم چون به جای اینکه اون حواسش به من باشه من حواسم به ایشونه و در کل خوب نیست یا مثلا این بچه در کودکی نقش خاله و عمه و یا دایی و عمو میگیره تصور کنید خودش هم سن خواهر زاده یا برادرزاده بعد پدر و مادر هاشون چقدر اختلاف

هرچیز که در جستن آنی،آنی
شما همش راجب پدر مادرها حرف میزنی اول اینکه بچه دار شدن بالای ۳۵ سال از نظر پزشکی توصیه نمیشه بعد ...

اینا حرفاییه که جایی اثبات نشده. اتفاقا اون بچه بخاطر تجربه مادر و پدرش، از نظر تربیتی بچه ای سالم و سربراه میشهخو نسبت به بچه های اول خانواده

مامانم منو توی سن 41  سالگی بدنیا اوردن. خداروشکر نه از نظر هوشی از بقیه کمتر بودم ، نه جسمی. هیچوقتم خجالت نکشیدم که مامان و بابای مسن دارم. اتفاقا همیشه مقایسه میکردم میگفتم مامان من از مامانای دوستام خوشگلتره

الان مثلا خانمی که 35 سالگی با اقای40 ساله ازدواج میکنه ، دومین بجه شو توی 40 سالگی میاره، داره اشتباه میکنه؟؟؟


منم یه مادرم .  پسرمو دوسش دارم . ولی عزیزمو . به دست بی بی میسپارم . بی بی قبول کنه . بشه مدافع حرم... یه روزی به منم میگن مادر شهید ان شاالله...مادر که باشی ، آرمانت که شهادت باشد ، همت و چمران میپرورانی ... پای خاندان علی که در میان باشد ، خودم بند پوتین هایت را محکم میبندم میوه دلم ...   (واسه اونایی که میگن چرا آرزوی مرگ بچه تو میکنی میگم که شهادت و مرگ باهم فرق دارن . قبل ازاینکه قضاوت کنین ، درباره اجر شهید و فرقش با موت ، تحقیق کنین و بعد کنایه بزنین.)
اینا حرفاییه که جایی اثبات نشده. اتفاقا اون بچه بخاطر تجربه مادر و پدرش، از نظر تربیتی بچه ای سالم و ...

احسنت آفرین به شماوطرزفکرزیباتون عزیزم

دیدمت درحریری زمهتاب سردوخاموش خفته بودی       (عزیزم )
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز