من حامله ام شوهرم کارش تو یه شهر دیگس و ۲۰ روزه دیگه میاد پیشم ،بخاطر حاملگیم میخاستم برم سونو به شوهرم خیلی اصرا کردم که خودش بیاد باهم بریم اما شوهرم میگفت با کس دیگه ای برم یا صبر کنم ۲۰ روز دیگ باخودش برم،گفتم صبر میکنم ۲۰ روز دیگ باخودت بریم اما امروز دکترم گفت ۲۰ روز دیگ خیلی دیر میشه نهایتش یه هفته دیگه باید برم ،به شوهرم گفتم دکتر اینجوری گفت خیلی خوشحال شد و گفت باشه برو ،اما من خیلی دلم شکست اصلا انتظار نداشتم از اینکه من منت شوهر خواهرشو بکشم خوشحال بشه ،انتظار داشتم لااقل دلداری بده بگه دلم میخاست خودم ببرمت اما نشد،😔
واقعا حساسیتتو درک میکنم اما الکی برای چیزای بیخود ناراحت نشو! مم یبار این حرفو ب شوهرم زدم گفتمن اصن ب این چیزایی ک میگی فکرم‌نمیکنم!!!! اینا فازشون این مدلیه ب جزییات توجه ندارن
عزیز دلم.احساس میکنم چون بارداری یکم زودرنج و حساس شدی.اینطور نیست؟
مردا به چیزایی که ما فکر میکنیم فکر نمیکنن.همینکه میدونه شما با کس دیگه میری و کارت راه میفته و بموقع دکتر میری اوکیه.مشکلی نیست که
بیخیال بابا شوهر من حتی ی بار همراه من نیومد دکتر واسه زایمان تو اوج درد هم رفت کلی زنگ زدیم تا اومد همه بودن به جز شوهرم حتی شوهر خواهرشوهرمم بود شوهرم نبود😕
من بعد۷سال باivfباردارشدم نه روز ازمایش نه سنو ساک باهام نیومد😑میگفت سرم شلوغه.منم غربالگری رفتم جنسیت بچه هارو بهش نگفتم هنوز فکر کن بال بال میزنه الان ماه چهارمم 😂😂
عزیزم
به سلامتیت فکر کرده
و خوشحال شده که به هرحال دکتر تورو میبینه
و دغدغش از بین رفته از بابت تو
حساس نباش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
