من یه مشکلی دارم... این که نمی تونم نه بگم.... و خیلی واسم سخته... خیلی خجالتی ام...
مثلا یه دخترخاله کوچیک تر دارم .... بعضی وقتا یه چیزایی می خواد که من می دونم درست نیست یا دوست ندارم اون کار رو انجام بدم .... اول میگم نه... اما وقتی می بینم ناراحت میشه نظرم عوض میشه...
من ۲تا دختر دارم دخترم ۸سالشه همش شیشه پستونک خواهر کوچیکترش که یه سالو نیمشه تو دست اینه آبمیوه بعضی وقتا شیر توش میخوره هرکاری میکنم ازش بگیرم نمیتونم کلافم کرده بدجوری وابستش شده ...موندم چیکار کنم
نه ببین وابستگی شدید روحی عاطفی داره از موقع خواب باید تو بغلش باشه مث عروسکاش قبلا شیر خودمو میدادم به دختر یه سالم اما شیرم خشک شد از موقعه ای که شیشه پستونک واسه کوچولویه گرفتم اینم عادت کرده