من ن خواهر دارم ومامانمم درگیر مامان خودشه خودم و خودمو،از همه نزدیک تر بهم عمه مه ،ک از خیلی وقت پیش گفت میام با بچه ها ،منم همش منتظر گفتم این هفته میاد اون هفته میاد ولی نیومد الان فهمیدم رفته مشهد واسه مسافرت ب من قول داده بود اخه از ازدواجم ی سال میگذره هیچکس خونمون نیومده
آدرس من بیام خب
برو کلاس استخر باشگاه کلییی دوس اونجا هست
منم اکثراوقات تو خونه تنهام خودمو با فیلم نگا کردن و گوشی و آشپزی مشغول میکنم.
زیادی حساس هستی ...برای گرفتن دل یک نفر کسی برنامه سفرش را تغییر نمیدهد .یک تازه عروس خیلی راه برای باز شدن دلش دارد ....
شوهرت چیکارس
[QUOTE=92813296]زیادی حساس هستی ...برای گرفتن دل یک نفر کس ...[/QUOTخیلی غصه خوردم و گریه کردم
من سه سالی میشه ازدواج کردم مامان بابام چون هردو شاغلن وقت نمیکنن بیان خونمون تو این سه کلا 10 بارم نیومدن همش من میرم زیاد سخت نگیر
فامیلامونم زیاد نمیان بجز یدونه خالم همه تقریبا سالی یبار. خونه مادر بزرگم همو میبینیم
منم مث خودشون رفتار میکنم نمیرم خونشون. با این همه خیلی هم با همشون خوبم میگم میخندم ک بفهمن واسم مهم نیس بیان خونمون یا ن. شوهرمم مشکلی نداره میگه هر کی اومد خوش اومد ماهم میریم نیومدم بهتر😜
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
