بچه ها سلام...من ۶ ماهه عروسی کردم مادر شوهرم همش به من اصرار میکنه بیا پایین حالا پایین هم میرم به خودش اجازه میده تو همه ی مسائل زندگیم دخالت کنه حتی سر رفت و آمد من با خانوادم و فامیلام دوبار دعوا راه انداخته به من و خانوادم جلو همه همه چی گفته..از اون موقع تا حالا مادرم و خالم ۲بار اومدن خونمون به من سر زدن با خودشون غذا و وسایل پذیرایی هم آوردن که به من زحمت ندن سر چیدن جهازم هم مادر شوهرم هیچ کمکی به ما نکرد فقط خالم که اگزما داشت و مامانم با ۱۳ تا بخیه و خودم و شوهر خالم بودیم واقعا دو روزه خونمو مثل دست گل بهم تحویل دادن هرچقدرم بیان من رو سرم میزارمشون اما مادر شوهرمو خواهر شوهرم فقط میومدن مثل رئیسا نظر میدادن..الان مادر شوهرم گیر داده باید مهمونی بدی هممونو هم (خواهر شوهر برادر شوهر،خودشون)دعوت کنی که حدودا با ما نزدیک ۱۷ نفر میشن جدا جدا هم دوست نداره دعوت کنم خونه ی منم ۱۷ نفرو جواب نمیده منم بلد نیستم انقد غذا بپزم میگه من میام کمکت اما زندگیمو به گند میکشه مثلا خواهر شوهرمو با بچه ۱ سالش میاره میزنه تمام وسایلمو میشکنه بعد تو چشم من میگه مگه حالا چی شده ولی خونه ی خودش یا برادر خواهرش همش به خواهر شوهرم تذکر میده فقط من وسایلامو مفتی گرفتم..از طرفی هم من شنیدم خونه تازه عروس داماد تا ۱ سال کسی شام ناهار نمیره حتی خواهر شوهرم میگفت من تا دوسال ناهار خونه ی یکی پلاس بودم شام خونه یکی به من که رسیدن اینجوری شده..چند روزه هی داره بهم فشار میاره..چیکار کنم؟
عزیزم تو یه ساختمون بودن همینه
منم سه ساله همین بساط رو دارم اگه خدا بخواد میخوایم فرار کنیم ازدستش
از اون ساختمون باید برید، فعلا هم به هیچچچچچچ عنوان بچه دار نشو، جلوگیزی سفت و سخت داشته باش
رستوران دعوتشون کن واقعن سخته برا ۱۷ نفر همه چی رو عالی دربیاری
از الان افسار زندگیتو دست هیچ کس نده
اگه شوهرت اقتدار داشته باشه کسی نمیتونه دخالت کنه
چه بد
سوالم اینه اینجور مواقع نقش همسرتون تو زندگی چیه؟
من تو یه ساختمون میخوام برم جهیزیمم چیدم یکمیش مونده
خودتو گرفتار کن والله پیششون هستی دیگه میمونی دادن چیه، یاغذا درست کنببر خونه خودش نخوانپله بزنن بیان بالا
باشوهرت حرف بزن به مامانش میگه ماامادگی نداریم.
عزیزم اون شام و ناهار که تا یکسال کسی نمیره رو نشنیدم.شما هم هر چی مادر شوهرت گفت در ظاهر بگو چشم میام فرصت کنم ولی کار خودتو بکن.خیلی نرو پایین.رسمی و محترم باهاش همیشه برخورد کن منطورم اینه فاصلتو حفظ کن که اجازه دخالت نده به خودش.در مورد پذیرایی هم بگو خیلی دلم میخواد همه رو باهم دعوت گنم منتهی جام کمه و نمیتونم ممنون از اینکه میخواین کمک هم کنین ولی بدام مقدور نیست.تمام .عزیزم خونه رندگی خودته
مادر شوهر منم عید نوروز اولین سال ازدواجم گیر داد همرو دعوت کن خونت که شدن 25 نفر منم بدون رو در وایسی بهشون گفتم خونم کوچیکه و وسایلام و مبل و فرشا رنگ روشنه اگ حتما واجبه من خونه شما مهمونی میگیرم همه کارا رو خودم میکنم وسایل پذیرایی هم میارم فقط خونه از شما ... بعدشم واس شام برنجو دم کردم کباب و گوجه هم سفارش دادم بیارن .... کاریو بکن ک خودت راحتی
چند بار تو رستوران ازشون پذیرایی کن دیگه دعوتی نمیخواد
