2777
2789
عنوان

دزدی های کوچولو🤪🤪

| مشاهده متن کامل بحث + 1579 بازدید | 146 پست
اخر سرش بریده نشد ولش کردیم رفت یه گوشه افتاد مرد🤪🤪🤪

داااعش

دیدین خدا بالاخره بغلمو با دستاش پر کرد؟                         امضای قبلیم: خدایامیشه بغلمو با  دستات پر  کنی؟ آخه  مامانم میگه: دستای خدا به لطافت نوزاد تازه  متولد  شدس❤ 

من یه داداش دارم که یه سال از خودم بزرگتره بچه که بودیم یه اسباب بازی فروشی سر کوچمون بود پیرمرد بود ...

تو باید سیاستمدار میشدی

تو مرد باش اشک کسیو در نیار نمیخاد مردباشی گریه نکنی

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

من کتابای هیچ کتابخونه ای رو پس ندادم چون  لازمشون دارم  و اگه کسی لازم داشت زنگ میزدن میگ ...

چه امانتدار خوبی هستی تو😂😂

دخترم تو حقته یه مامان خوش تیپ داشته باشی😍😍من یه مامان خوشتیپم😎😎😎

یه بار هم کوچولو بودم دختر عمم هرکاری کرد نتونست منو ببره خونه همسایه یواشکی قلک دوستمو برداره بهم گفت تو خونشون یه جادوگر اومده.منم رفتم ببینم گفت ای وای!مادربزرگشون بوده فکرکردم جادوگره.گفتم من میرم.گفت وایسا الان میام.فوری رفت قلکو برداشت آورد بردیم پشت خونشون شکوند و پولهاشو نصف کرد به منم داد.بردیم تو حیاط ما قایم کردیم هرروز میرفتیم پفک میخریدیم یواشکی میخوردیم نگو همسایه مارودیده و به مادرم گفته بود.پدرو مادرم منو نابودم کردن😟😟😟مادرم خیلی کتکم زد.بعدش پدرم گفت میدونم کار فلانی بوده.بچه من از این کارها بلد نیست.😊سالها عذاب وجدان داشتم.از بچه همسایه خجالت میکشیدم.😯😟😟😟

#سردار_دلها🇮🇷                                                                                                                                                به یاد ژنرال شهید حاج قاسم سلیمانی
حالاچکارکنیم.😭😭😭من هنوزم ازروشون میخونم

نه‌.برا من آخریش برا راهنماییم بود.اصلا نفهمیدم چی شدن.اگه داشتمشون میرفتم پسشون میدادم.من خیلی دختر بدی بودم.اگه مسیحی بودیم باید میرفتم پیش پدر ساعت ها اعتراف میکردم

ازتوباید ترسید😂😂😂😂😂😂 میدونه ؟؟؟

خخخخ شوهرمم همینو میگه

آره بعدها که بزرگ شدیم بهش گفتم و ازش حلالیت خواستم خیلی چپ چپ نگام کرد و گفت خیلی پستی،چطور دلت اومد؟ بعدش گفت حلالت کردم

خدایا شکرت   
یه بار هم کوچولو بودم دختر عمم هرکاری کرد نتونست منو ببره خونه همسایه یواشکی قلک دوستمو برداره بهم گ ...

تو قربانی شدی😎😎😎

تو مرد باش اشک کسیو در نیار نمیخاد مردباشی گریه نکنی

یبار از درف کار بابام رفنیم مسافرت ی اتبوس همکارای بابام بودن از یکیشون خوشم نمیومد خیلی هیز بود منم موقع برگشتن صبح زود،رفتم کفشاشو از جا کفشی دراوردم و بردم قایم کردم پشت گلدونا (توی ی مدرسه )قرار بود،هشت حرکت کنیم اما تا یازده دنبال کفشا اقا بودن و هرجور خواستن راضیش،کنن تز خیر کفشاش،بگزره فایده نداشت منم چاره نداشتم رفتم به بابام گفتم اونجا پشت گلدونا افتاده😅😅😅😅 بیست سالم بود.هنوزم یادش،میفتم خندم میگیره

ارزش خودت  رو بشناس،آدمای درست در زمان درست وارد زندگیت خواهند شد.
چه امانتدار خوبی هستی تو😂😂

یبار از مرکز تحقیقات زنگ زدن رفتم دادم کتابامو اوناش  ک نمیخواستم .... اونایی ک میخواستم رو رک گفتم نمیارم اگه کسی خواست زنگ بزنید او نام گفتن باشه الان دو سه ساله کسی زنگ نزده   

نه بچه بود شاید 4سالش.خوردش. پشکل مال گوسفند قربونی عید قربون بود تو حیاطمون بسته بودیم به درخت بعد ...

یااااا خداااا از تو باید ترسید

دخترم تو حقته یه مامان خوش تیپ داشته باشی😍😍من یه مامان خوشتیپم😎😎😎
یبار از مرکز تحقیقات زنگ زدن رفتم دادم کتابامو اوناش  ک نمیخواستم .... اونایی ک میخواستم رو رک ...

این داستان دزد قلدر

تو مرد باش اشک کسیو در نیار نمیخاد مردباشی گریه نکنی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792