سلام .خانمی هستم که چن سالهازدواج کردم.همسرم مرد مهربونیه وتوکارهای خونه کمک میکنه من ازنظر ظاهری تیپ وهیکل خوبی دارم وبا ارایش میتونم بگم زیبایی خوبی دارم ولی پوست صورتم لک داره وموهام بوره.همیشه همسرم میگه خوشگلی البته دوست داره همیشه ارایش داشته باشم دیشب بیرون بودیم و همکارای همسرم هم بودن به من نگاه کرد گف چراکرم نزدی زشتی خیلی ناراحت شدم هرچند که وقتی ازش پرسیدم من زشتم گف ن توخوشگلی اما دلم شکست تا صبح اعصابم بهم ریخت دلم خیلی گرفته
بنظرمن اینجور نیست خیلی پیش اومده برا من ک عیب هامو گفته فقط بخطاراینکه متوجم کنه ولی درکل میگه م ...
این خوب نیس این به معنی دوست داشتن نیس.این خرد کردن شخصیت طرفه.همسرمن توصورتش یه مشکلی داره به خودمن گفته این زشته من اصلا تا حالا بهش نگفتم زشته گفتم مهم منم که دوست دارم ازطرفی بارها بهش گفتم توقیافت شیرینه اون اصلا توچشم من نیس.هرچند چن روز پیش متاسفانه یه چیزی بهش گفته بودم نه درباره صورتش که خیلی ناراحت شده بود دوسه شب پیش یه دفعه ای گف تواین حرف رو به من زدی خیلی ناراحت شدم که چرا اون حرف رو ندونسته زدم وخیلی دعا کردم که ازذهنش بیرون بره اخه فوق العاده مرد احساسیه یه مشکلی بهش بگم دائم بهش فک میکنه که بتونه حلش کنه