من ابان ماه جدا شدم و یه بچه دارم که پیشه خودمه اصلا بهونه مادرشو نمیگیره اما مادرش عجیب اصرار داره که من دارم بچشو ازش میگیرم در صورتی که خودش خواست جدا بشه خودش رفت وکیل گرفت و گفت مهریه نمیخوام فقط امضا کن تمام بشه بچه هم نمیخوام خلاصه دو روز پیش بهم پیام داد که بخاطربچه بیا دوباره زندگی کنیم و از این حرفا من چیزی نگفتم تا دو روز بعدش احواله بچه رو گرفت منم گفتم یه سرمایه ریزی خورده که یهو دیدم پیامکهای فحشش به پدر و مادرم و خودم شروع شد من جواب ندادم چون دیگه حوصله دعوا ندارم تا دیشب که بعد از یه هفته دوباره پیام داده که معذرت من عصبی شدم بزار با بچه حرف بزنم منم جوابشو ندادم و نمیدونم چکار کنم بخدا پسرم بهونه مادرشو نمیگیره منم نمیتونم بهش بگم از یه طرفم واقعا ازش بیزارم بخاطر توهیناش بخاطر کاری که با زندگی من کرد واقعا نمیدونم باید چکار کنم ...
خب چرا نمیزاری بچشو ببینه ؟
حتمادلش برابچه ش تنگ شده دیگه
بی دلیل طلاق گرفت
داستان زندگی یک آقا🤐🤐🤐
دلیل فحش دادنش چی بود ???فقط به خاطر سرماخوردگی بچه???
اخی شما ببخش بلاخره مادره بزار بچشو ببینه
من فکر کنم خانومت به خاطر قول و قرار با یکی طلاق گرفته و حالا رودست خورده و میخواد برگرده
اگرم پای کسی وسط نبوده و احساسی شده
اگه خودت راحتی و از این زندگی راضی ای برنگرد.
ی روز در هفته بچه رو بده ببره ببینه نمیخوادشولی بعید میدونم بچه ایی مادرشو نخواد😐
خب بالاخره مادرشه حق داره بچشو ببینه حالا شما نبینش اگر سخته ولی نزار بچت کاملا از مهر مادر دور بشه
سن بچه لطفا
اینکه میخاس برگرده چرا طلاق گرفت.از نظر من زندگی دو نفر وقتی پاشید بازم برگردن بهم راه بجایی نمیبره..
یعنی برای این جدایی شما اصلا مقصر نیستی؟حق ۱۰۰درصد با شماست؟
چی میشه بهش فرصت بدی!
امتحانش کن...اگه درست شده.بزار برگرده...
بگو قانونی اجازه بچه رو بگیر در هفته ببینیش اما یه چیزی ما نمیتونیم بگیم خانومت مقصره یا شما چون تو دعوا هر دو طرف به لحاطی تقصیر دارن بچه درسته بهونه مادرش رو نمیگیره شما خوبی کن و بچه رو ببر مادرش ببینه
