2733
2739
عنوان

داییِ جنجالی

| مشاهده متن کامل بحث + 2560 بازدید | 69 پست

دیگه همه تشریفات انجام شد لباس عروس ارایشگاه و... 

عموما تو مجالس عقد بزرگترا دعوت میکنن ولی تو مجلس اینا همه دوستاش بودن مث جشن تولدای دخترای دبیرستانی بود

مامانبزرگم بنده خدا هی حرص میخورد 

بگذریم 

سر عقد گفتن بقیه دایی هام بیان تو که میشدن برادرشوهرا 

حالا عروس گفت حجاب نمیکنم یه وضعی شد مردا اومده بودن داخل اینم بی حجاب با دکلته همه هاج واج موندن اصلا نفهمیدم که کی کادو داد چی داد 

دایی ام قبل عروسی سپرده بود که کادوها رو خالم بگیره میدونم رسم اینه که عروس ببره ولی نمیدونم چی شده بود که دایی ام اصرار داشتکادو دست خالم باشه 

مامان عروس هم زودتر از همه ساک کادو ها رو برداشت و کسی هم چیزی نگفت خالمم گفت شاید بهنام به خاطر اینکه گم نشه سپرده من بردارم حالا که دست مادر زنشه 

ماهمه بخاطر اونکاری که عروس کرده بود تو شوک بودیم 

تعداد مهمون هم بیشتر از ظرفیت بود اونم به خاطر دوستای زیاد عروس هرچی به مادر عروس گفتیم گفت مشکلی پیش نمیاد


ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

به هر بدبختی که بود عروسی تموم شد و حرف حدیث های بعد عروسی اونقدر زیاد بود  که خدا میدونه

فردای عروسی دایی ام زنگ میزنه به خالم که کیف کادو ها کو گفت مادر زنت گرفت 

و اینجا که داستان اصلی شروع میشه 

دایی ام کلی داد بیداد میکنه و قطع میکنه 

بعد از چند هفته هرجا دعوت میشد تنها میومد میگفت زنم درس داره جایی دعوته و از این چیزا 

یروز که خونه مامانم بودم تلفن زنگ میزنه و مامانم هاج واج پای تلفن و وقتی قطع میکنه بدون حرف میره خونه مامانبزرگم و تا ساعت ۱۲ شب هم نمیاد خونه

به هر بدبختی که بود عروسی تموم شد و حرف حدیث های بعد عروسی اونقدر زیاد بود  که خدا میدونه فردا ...

چقد برای همه چیز شوکه میشید شما !

سعی کردند ما را دفن کنند ، غافل از آنکه ما بذر بودیم .                                                                                       چگوارا
2740

فرداش که میپرسم قضیه چیه شروع میکنه میگه 

که اینا وقتی عقد کردن بهنام فهمیده چه کلاهی رفته سرش ،

و واسه حفظ ابروش و اینکه مامان باباش ناراحت نشه چیزی نمیگفته 

مجلس نامزدی رو خود دایی ام گرفته و حتی عقد رو با پولایه خودش گرفته و طی کرده که کادو رو باید بدین به من و اوناهم قبول کردن 

یعنی کل اون تعریفا همه الکی بوده 

بعد دعوای اصلی سر اینه که خانم حق طلاق میخواد

و دایی ام نمیده و همش سر این از اول دعوا دارن

ببخشید یه کم واضح تر تعریف کن.

مودبانه ریپلای کنی خیلیی ممنونت میشم، ریپلایت تند باشه، تندتر جواب میدم. پس ریپلای کن ها مودب باشید.                                                                        Manvatoo سابق هستم، نی نی سایت خیلییییییی😥😥😥😥😥😥                                                 جرات ندارم حرفمو بگم الان میترکم.                          همون خیلیو داشته باش فعلا.                                   عصبانیم نشو فدات عجقم
فرداش که میپرسم قضیه چیه شروع میکنه میگه  که اینا وقتی عقد کردن بهنام فهمیده چه کلاهی رفته سرش ...

میگما،یکی مثل زنداییت باید بوده با حمید شوهرلیموناد و خانوادش وصلت میکرده😆

برای من که میشنوم،حرف زدن دیر نیست...

نمیدونم حق طلاق چقدر مهم بوده که فردای مجلس دعوا میکنن و کلا باهم قهر میکنن 

خانمم میرن مهریه رو میزارن اجرا و میان ماشین و دفتر رو توقیف میکنن 

بعدش میره دادگاه شکایت میکنه که نفقه نمیده

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز