یه تاپیکم زدم بعدازظهر نمیدونم چرا اومدم ترکیده بود قرار بود باشوهرم بریم مسجد شیفتش ۱۱ زنگ زدن مسجد نرو بیا باید بری شیفت😳 یه جورایی دیگه عادت کردم ولی بعضی وقتا تو این غربت خسته میشم!! تنهایی هم باید شب قدررو بگذرونم من هیچ مراسم مهمی مثه عاشورا تاسوا و راهپیمایی وچهارشنبه سوری یلدا وعیدا که تعطیلاتش نصفه بیشتر عید ها تنها بودم یه جورایی حالم دیگه بده حالا اینا به کنار تازگیا همکارای همسرم رو شهید کردن استرس اینم دارم نکنه بره چیزیش بشه کسی حالمو درک میکنه؟ لطفا کسی که میخواد بدتر حالمو بد کنه پست نزاره...