سلام من الان ۶ هفته و ۶ روزه باردارم دیروز لک دیدم سونو واژینال رفتم ساک و کیسه زرده هست و جنین نیست البته گفتن ساک ۱۳ میلی هست و سن بارداری ۶ هفته و سه روز و گفتن هفته بعد برم سونو. هماتوم هم دارم دکتر شیاف داد. یه دختر دارم و اگه این یکی سقط شه میشه بار دوم .دکتر میگه ۵۰ درصد احتمال سالم بودن داره ولی من امیدمو از دست دادم کسی این شرایطو داشته
اخه میگم شاید خدا صلاح ندونه نیخوام زوری ازش بخوام
اخه هنوز زود. وقتی بهم گفت سقط کن چقدر طناب زدم. چقدر زعفرون غلیظ خوردم. چقدرررررر زار زدم....اما خدا نگاهم کرد
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
عزیزم دکتر به من گفت اگه بچه ای مقدر باشه به دنیا بیاد تحت بدترین شرایط میمونه همه اینارو میدونم ولی ...
میفهمم حالت . تو سونو گفت ساک خالی همونجا زدم زیر گریه . طفلی شوهرم . صورتش یادم نمیره هم ناراحت بود هم میخواست بگه مهم نی. پشت موتور انقدر گریه کردم لباسش خیس شد
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
الهی ولی بعدش که فهمیدین چقدر باید خوشحال شده باشین
۹ هفته رفتم سونو. گفتم اگه نیست بگو. ضربان قلبش گذاشت رو اسپیکر گفت کی میگه نیست. بازم تا خونه گریه کردم 😂😂😂😂😂 بعد جالب میگفت نگاه دست و پاش جوونه زده . در عرض ۳ هفته که ساک خالی خالی بود. فقط رفتم سراغ علی اصغر امام حسین
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...