گفت تو قدر نشناسی...... و میبرم خونه بابات...... برو اونجا ک قدرتو بدونن. با سرعت میرفت سمت خونه بابام
۳سال صبرکردی چند روزم روش چه اشکال داره خیلیا اینطوری عقب افتادن یا کلا یکی فوت شده عروسی نگرفتن مجبور شدن برن ماه عسل
من پریود بودم. یهو تا اینجوری کرد. اینقدر خونریزی کردم ک کل شلوارم پر خون شد..... داد میزدم اشتباه کردم. غلط کردم. بس کن....
خب البته میشه عروسیم گرفت ولی خونه شوهرنرفت تا اوضاع درست بشه یکی از فامیلای ما اینجوری کرد تا شوهرش خونه نخرید نرفتن سر زندگیشون
ببخشید
ولی
از مردای تازه دوماد بدم میاد
تا مدتی همش به خاطره خانوادشون رو مخ زنشون رژه میرن
خب
مامانم مریضه.سرطان داشتن تازه یکم بهتر شدن.... داد میزدم تورو خدا نرو خونمون. گفت میام خونتون آشوب به پا میکنم
بنظرم صبر کن چه اشکال داره خونه نو که مال خودته جهیزیه نو چی از این بهتر عزیزم سه سال صبر کردی این مدتم روش خودتو و شوهرتو ناراحت حرف دیگران نکن که پشیمون برای خودت میمونه والا بقیه فقط تا حرف باهاتن وقت عمل هیشکی سراغتو نمیگیره
عجب شوهر بی درکی
به گوه خوردن بندازش. .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
