استارتر جان ببین اگه امکانشو داری اصلا قبول نکن باهاشون تو یه ساختمون باشی
به قرآن سخته،همشون اولش فرشته ان ولی بعدا رفتارایی از خودشون نشون میدن که به عمرت ندیدی
الان راه پله خونم شده انباری خواهر شوهرم،همه خرت و پرتای بچه هاشو آورده گذاشته تو راه پله ها کا اینجا خونه پدرمه
مادرشوهرم زباله هاشو میذاره تو راه پله بوش عالمو میگیره اعتراض هم بکنیم میگه خب شما رفتنی ببرید بندازید بیرون دیگه
صدای خودشون و دخترش که ۲۴ ساعته اینجا تلپه کل ساختمونه برمیداره یه آسایش نداریم،چیزی هم بگیم میگه خونمه و دخترمه اختیار دارم
پدر شوهرم سر هر ماجرایی سرکوفت آپارتمانو میزنه که مفتی نشستین و اینا حتی یه بار که با شوهرم دعوام شد برگشتم دیدم پدر شوهرم رفته قفل در رو عوض کرده
خیلی سختی های دیگه،مثلا همش انتظار دارن چون نزدیکی تند تند بری خونشون و بازم چون خونت نزدیکه احترامتو به عنوان مهمان نگه نمیدارن
من که خیلی سختی میکشم،خیلی فضولی میکنن همش گوش وایمیستن که ما کی رفتیم بیرون و کی برگشتیم و کجا رفتیم