6 سال زندگیم هر چی خواستم نشد
اصرار به شدن داشتم
دعای تمام نمازام بود
هر جا میرفتم نیتم شدن بود
اخریا دیگه نماز رو بیخیال شدم
کلی کار مسخره کردم
لب پرتگاه اما باز خدا دستمو گرفت
رفتم سمت نماز
کاره نشدااااا
چون اصلا قرار نبود بشه
یه مدت کلا افسرده شدم
تا بین همه نشدن ها اسمم کربلا در اومد
انگار زیر و روم کرد
حالاا حداقل 3سال از اون سالا میگذره
و من چقدر خوشخالم که 6 سال خواستنم نشد
گاهی واقعا صلاح و عاقبت به خیریت تو نشدنه
تو زندگی هممونم یه روزایی هست که هی نمیشه
اونجا خدا رو فراموش نکن
خدا بدجوری دستش تو دستاته