مثلا ميگفتن اينجا قبرستون بوده شده مدرسه،يا دست خوني مياد بيرون تو دستشويي ،،،ما معاونمون يه بار دوتا بچه ها رو گذاشت تو انباري مثلا تهديد كرد ك درس بخونن گفت بريد اينجا تا اون دستاي خوني بيان واستون،،،خدايي عقلشون كجا بود بچه دبستاني رو اين همه ميترسوندن يا به خاطر نمره تنبيه بدني ميكردن
خودكار ميذاشتن لاي انگشت بچه ها يا با چوب ميزدنشون
یه انباری تو زیرزمین دبستانمون بود اسمشو گذاشته بودن سیاه چال
هرکی نمره کم‌میاورد مینداختن اون تو😕
ما سياه چال داشتيم به زير زمين مدرسمون ميگفتن😂
دقیقا دبستان ما جای قبرستون بودش و در دوتا دسشوییم بسته بود وهیشکی جرعت ندلشت بره میگفتن نرده اومده ازش
پس چی فکر کردی نی نی سایت با این کاربرای دپرس و عجیب غریب دست پرورده همون معلمان کلی زحمت کشیدن این شدیم 😂😂
وای دقیقا..من یادمه
خخخخ. به ما هم گفته بودن مدرسمون مزار شهدا بوده الان شده مدرسه
ما هم توهم قبرستون داشتیم 😁😁😁😁
ععهه نکنه هم مدرسه ایم بودی 😁😁
وااااااا😲😲😲😲😲😲😲😲😲دهه ۵۰ ای؟
ن هیچکدوم.به ما دهانشویه میدادن فقط همین اتفاق بدو یادمه🤣🤣🤣
بخدا هيچ وقت يادم نميره چقدر توهم داشتم با ترس دستشويي ميكردم هرلحظه ميترسيدم تو دستشويي يه دست بياد واسم
ما مدرسمون یه اتاق داشت ک درفلزی نرده ای داشت اتاق برق بود مال کنتروچیزای برق مدرسه بود. بعد معاون اومده بود سرصف گفت ک اتاق سمندونه وتاحالا دوسه تابچه رو برده اصلا سمتش نرین😂😂😂😂
وا بقران دوم دبستان بودیم ی معلم مرد دوستمم رو جلو رومون زد تو کلاس من بخودم شاشیدم😥😥
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
