2733
2734
عنوان

مامانم و شوهرم دعواي بدي كردن. دلم داره ميتركه

| مشاهده متن کامل بحث + 5418 بازدید | 164 پست

شرمنده..ولی خدایی حق با شوهرته...و باید شما بری عذرخواهی و از دل شوهرت در بیاری...میدونم سخته 

..بین دعوای مامانت و شوهرت نیفت...بدتر از این میشد اگر خوایی ناکرده شوهرت تلافی مامانتو سرتو تو خالی میکرد.خیلی اقایی کرده..برو خونه خودت غذا بزار ازش پذیرایی کح پدر بجه اته نزار بجه چشم وا کنه ببینه هیج کسی بهش به باباش احترام نمیزاره...اول از خودت شروع کن.کمکها ی مامانت دلیلی بر بی احترامی به شوهرت نیست عزیزم

تمام شهر هم زلیخا شدند....تو یوسف باش....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

خواهرگلم ناراحت نشیا.به خدا من سز بودم ولی عملا بعد ازروز پنجم به کسی نیاز نداشتم.خواهرم تاروز نهم م ...

من عمل سختي داشتم و بعدشم كه كم خوني شديدي گرفتم. مرخصم نميكردن با رضايت شخصي اومدم خونه. تا ١٠ روز سرپا نشدم و بعدشم تقريبا اومدم خونه خودم. اشپزي و اينا هم مشكلي نبود شوهرم حل كرده بود. اما نميدونم مامانم چرا اينطوري ميكنه 

خدايا مرسي ❤️

نه تو ن مادرت قدر احترام و ادب همسرتو نمیدونین.

مادرت اگه میخاست منت بذاره بهتر بود اصصلا کمک نمیکرد.

الانم برو خونه خودت و تودت کاراتو بکن و ب مادرتم بگو اونجا نیاد تازمانی که رفتارشو درست نکرده.اگرم منت گذاشت بگو حساب میکنی و پسشون میدی هزینه ها رو

بقران مجید من تک فرزندم سزارین بودم بچم درشت بود شکممو به طرز فحیحی پاره کردن خیلی شکافتن و عمیق بخیه هامم متناسبش زیاد ...

ولی خداشاهده کللللا ۶روز خونه مامانم بودم اصن گفت خودت برو از پس کارات بر بیا 

بعدشم یه روز درمیون میومد سر میزد بهم کمکی حمومی چیزی ولی پخت و پز شام ناهار عهده خودم بود 

من خون زیادی ازم رفت بهم خون وصل کردم ۲هفته بعد زایمان اوضام خیلی وخیم تر از تو بود 

ختنه هم کلا ۲روز رفتم خونه مامانم بعدشم خونه خودم

بابا اینقدر وابسته نباشین یکم قدرتمند باشین 

خوبی زیاد هرکیو هار میکنه 

رفت و امد زیاد حرمت میشکنه 

کلا مخالف نزدیک بودن اینجوری کنار خانواده هام

زندگیمون پر شده از " مهم نیست " هایی که " مهمن .... خیلی مهم...!
واا..مامانت چشه؟؟فک کنم خونه مال مامانته که اینقدر راحت شوهرتو پرت میکنه بیرون.. من نمیفهمم چرا گریه ...

خونه رو خونواده م كمك كردن توب خريدش ولي واسه خودمونه. اما بازم اصلا درك نميكنه و مرد گنده رو انداخت بيرون از خونه  

حالم خيلي بد بود ترسيده بودم نميتونستم كاري كنم. بخدا بعدش گفتم كه شوهرم خيلي باهام خوبه اما اصلا كوتاه نمياد ميخواد لج كنه باهاش فقط

خدايا مرسي ❤️

عزيزم شرايطت مشابه منه

فقط اينكه ما مجاني خونه ي مامانم نشستيم و طبقه بالاشونيم

همه ي وعده هاي غذامونم از طرف اونا تامين ميشه 

و خيلي زياد هوامونو دارن چه از نظر مالي چه از نظر عاطفي

ولي مناسفانه برعكس تو شوهرمه كه خيلي جفتك ميندازه و هي بازي درمياره

كه مثلا چرا مامانت اينا زياد بچه رو ديدن 

مامانم اينا كم ديدن

چرا الان غذا آوردن و درمونو زدن؟

چرا تو رفتي پايين زياد موندي و صد تا حرف كه بايد از شوهر نمك نشناسم بشنوم 

به مامانمم حرفي ميزنم ميگه اينم تشكرتونه اين همه زحمت كشيدم اين همه تر و خشكتون كردم و هزينه كردم و ...

قرار نیس چون هزینه کرده وزحمت کشیده دیگه شما بشین غلام حلقه بگوشش و هرچی اون بگه بگین چشم و دم نزنین.بشین باهاش حرف بزن بگو من همسرمو دوس دارم ازش راضیم هرکاری بخام برام انجام میده ولی با بی حرمتیهای شما زندگیمن کم کم از هم میپاشه هرادمی ی صبری داره چرا حرمت،شکنی میکنی چرا کاری کردی ک بالاخره روش تو روت بازشد.بااین رفتارا هم خودتو کوچیک میکنی هم زندگی منو نابود میکنی


مگه پدرتون چکار میکنه واس مامانت ک اینجوری توقعش از همسرتون بالا رفته

لطفا واسه برآورده شدن حاجتم صلوات بفرستین.🙏
عزيزم شرايطت مشابه منه فقط اينكه ما مجاني خونه ي مامانم نشستيم و طبقه بالاشونيم همه ي وعده هاي غذا ...

چه قدر نشناس

ای محبوب من ! چه لذت بخش است نسیم یادتو آن گاه که بر دل های ما می وزد. چه شوق آفرین است نگاه عاشقانه تو. چه شیرین و آزادی بخش است زندگی در کنار تو و زیر سایه لطف و رحمتت. چه سکر آور است جام های محبت تو که از چشمه های عشق نوشیدهمی شود. چه سخت و جگر سوز است آتش هجران و فراق تو . چه جان پرور است خنکای نسیم وصال تو. ای مهربان ترین مهربانان عالم .   

عزیزم به منم تو اناق عمل خون اهدایی زدن حالم خیلی بود حتی یکی دو روز بعد از سز برای زردی پسرم خودم موندم بیمارستان..روزی ۴ قرص اهن مبخوردم.۲ لوتیروکسین برای تیروییدم...موقع عملمم نفسم جند لخضه قطع شد به وضوح سر تکون دادن دکترم و میدیدم...اینا رو گفتم که بگم خودم همه کارا رو کردم سنمم همچین زیاد هم نبود...باورت نمیشه حتی شبا خودم با حال زارم شیر خشک درست میکردم...افسار زتدگیتو بگیر دستت...قدر شوهرتو بدون خواهری

تمام شهر هم زلیخا شدند....تو یوسف باش....
تواین بلبشو یاختنه رامینداختی عقب یاخودت باشوهرت میبردی بچه را این کاراچیه میکنی

مامانم بيمارستان كار ميكنه و از دكتر وقت گرفته بود و نميشد كنسل كرد. ما هم چيزي بلد نيستيم. همين الانم الت بچه رو زخم ميبينم نيمدونم چطوري بايد بشورم و پوشك كنم و مواظبش باشم. نياز به بزرگتر و تحربه شون دارم 

خدايا مرسي ❤️

زایمان كردی و مطمنم اندامت به هم ریخته

یه بچه داری كه احتمال خواب به هم میزنه

خودت و مادرت حمله كردین به شوهرت

حتی از بچشش سرد شده

به راحتی یكی سر راهش بیاد از دستت رفته شوهرت

مامانم بيمارستان كار ميكنه و از دكتر وقت گرفته بود و نميشد كنسل كرد. ما هم چيزي بلد نيستيم. همين الا ...

قربونت برم تجربه بزرگتر اخه به چه قیمت؟؟ بی احترامی به پدر بچه ات

تمام شهر هم زلیخا شدند....تو یوسف باش....
مامانم بيمارستان كار ميكنه و از دكتر وقت گرفته بود و نميشد كنسل كرد. ما هم چيزي بلد نيستيم. همين الا ...

هجده روز یه پوشك كردن یاد نگرفتی؟!

یه دكتر برو خودت زخم نشون بده بگو شستن یادت بدن یا از دست مادرت یه بار نگاه كن

همه چیكار میكن پس

فكر كنم مادرت وابسته بارت اورده و همیشه هم بها عذاب وجدان داده كه چه ها برات نكردم تا كنار خودش نگهت داره

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687